11. أساس البلاغه، محمود بن عمر الزمخشرى، (538 ـ 467)
زمخشرى آخرين كسى است كه خود در لغت اجتهاد كرده و اقوال قبلى را سنجيده و آورده است. او خود در مقدّمه كتابش مى گويد كه از اعراب نجد و تهامه در عربستان لغت شنيده است. پس از وى، منابع ديگر لغت، همه برگرفته از كتب لغت قبلى اند و كمتر مؤلفى به ميان باديه نشينان رفته است.
زمخشرى در اين كتاب، به تمييز معانى حقيقى از مجازى هم پرداخته و به بيش از پنج هزار شعر استشهاد كرده است.
12. لسان العرب، محمّد بن مكرّم انصارى ابن منظور (711 - 630)
ويژگى عمده لسان العرب، جمع لغت هاى پيشين است و چون بيشتر به لغات قرآن و حديث عنايت داشته، تمام كتاب النهايه، اثر ابن اثير را كه غريب الحديث محسوب مى شود، آورده است. او خود مى گويد كه چهار كتاب ديگر، يعنى تهذيب اللغهى ازهرى، المحكم ابن سيده، الصحاح جوهرى و الحاشيه على الصّحاح ابن برّى را نيز جمع آورى كرده است.
13. المصباح المنير، احمد بن محمد بن على المقرى الفيّومى (م 770)
اين كتاب كه در باره لغات غريب شرح كبير رافعى ۱ نگاشته شده با حجم اندك خود، بسيارى از ويژگيهاى يك كتاب لغت را دارد. فيومى شكل هاى گوناگون اسم و فعل را در هر ماده آورده و الفاظ متشابه و متماثل را توضيح داده و در موارد بسيارى معناى باب هاى ثلاثى مزيد را ذكر كرده است.
14. القاموس المحيط، محمّد بن يعقوب الفيروزآبادى (816 ـ 729)
مؤلّف از الصّحاح جوهرى سود برده و محكم ابن سيّده و الباب صاغانى را بدان افزوده است. در شرح هر مادّه از جمهره اللغه، تهذيب اللغه، حواشى