در ميان اهل سنّت نيز برخي به کاربرد اين شيوه تصريح کرده اند. ابنقيم جوزي (م751 هجري) از اين دسته است. او کتابي تأليف کرد و احاديث ساختگي و مجعول را در آن گرد آورد. هر چند او به سند حديث، بيشتر نظر دارد، اما يکي از معيارهاي او براي جعلي خواندن حديث، ناسازگاري متن آن با قرآن و قواعد عقلي و نقلي و حتي اجماع است. او در پاسخ اين پرسش که آيا امکان شناخت حديث ساختگي از ميان احاديث صحيح، بدون دقت در سند و بررسي طريق نقل، وجود دارد يا نه، مي گويد:
اين پرسشي بزرگ است و چکيده پاسخ آن است که اين کار، تنها براي کسي ميسّر است که چنان با حديث خو بگيرد که احاديث صحيح با گوشت او عجين شوند و چگونگي حديث صحيح را دريابد. ۱
پيش از او نيز ابن دقيق العيد (702 ـ 625 هجري)، ۲ اين شيوه را متداول خوانده و گفته است:
در موارد بسياري، به اعتبار متن روايت، به جعلي بودن آن حکم مي دهند. حاصل آنکه برخي بر اثر انس فراوان با احاديث نبوي، داراي ملکه تشخيص مي شوند و قادرند سخنان پيامبر خدا را از غير آن از هم باز بشناسند. ۳
اين عالم اهل سنت، در ادامه سخن، کاربرد اين روش را فراگيرتر يا مؤثّرتر از روش تضعيف و تصحيح سندي مي داند.
گفتني است اين فهم و حدس تا در قالب علمي در نيايد، تنها براي همان شخص حجّت و معتبر است، نه براي ديگران؛ اگرچه ممکن است براي شک و آماده سازي زمينه تحقيق، مفيد باشد.
1.. المنار المنيف في الصحيح و الضعيف، ص ۳۷.
2.. تقيالدين ابوالفتح محمد بن علي قشيري، مشهور به ابندقيق العيد، فقيه و محدث اهل سنّت و مؤلف کتاب الاقتراح في علوم الحديث است. ر. ک: تذکره الحفاظ، ج ۴، ص ۱۴۸۱، ش۱۱۶۸.
3.. توضيح الأفکار، ج ۲، ص ۹۴.