4. شيخ مفيد و سيد مرتضي
اگر چه شيخ مفيد و سيد مرتضي جامعنگار نيستند، اما تأثير آن دو در پيشرفت فقه الحديث کمتر از کليني و صدوق نيست.
محمد بن نعمان مشهور به شيخ مفيد با بازکاوي معاني اصلي واژهها، ۱ ما را به مفهوم اصيل متن رهنمون ميکند و با ارائه وجود معاني مجازي در روايات، ما را از دو خطر انکار چنين زيباييهاي هنري در سخنان معصومين عليهم السلام يا حمل همه معاني والا و حقيقي بر حالت مجازي و نمادين برحذر ميدارد و خود نيز هرجا که قرينه مجاز و استعاره و زمينه آن باشد ميپذيرد. ۲ او از رهگذر همين کوششهاي ادبي توانست کژفهميهاي معاندان و نيز سوء برداشتهاي برخي از اسلاف خود را تصحيح کند و فهم درستي از احاديث ارائه دهد. او همچنين با تکيه به تواناييهاي خود در علم کلام توانست مجموعهاي سازوار از احاديث اعتقادي ارائه دهد و احاديث معضل و مشکلي همچون احاديث صفات خدا، جبر و تفويض، مشيت و اراده، قضا و قدر، فطرت، بدا، عرش، روح، رجعت، موت و قبر را تبيين و تعارض و اختلاف دروني آنها را چارهجويي کند. ۳
او براي حل اختلاف اخبار از علم اصول فقه بهره گرفت و اخبار مختلف فقهي و اعتقادي را جمع و حل نمود ۴ و وظيفه محدّث را در حالتهاي گوناگون اخبار متعارض بيان کرد. ۵ شيخ مفيد رسالههاي مستقلي نيز در شرح و نقد برخي اخبار مانند خبر «سهو النبي» يا حديث «نَحْنُ مَعاشِرَ الأنْبياءِ ...» نگاشت. ۶
ابوالقاسم علي بن الحسين الموسوي مشهور به سيد مرتضي نيز که شاگرد
1.. بنگريد به دو رساله او در باره معنا و أقسام «المولي».
2.. بنگريد به: تصحيح اعتقادات الاماميه، باب حکمه «الکنايه و الاستعاره»، ص ۳۸ ـ ۳۳.
3.. همان.
4.. بنگريد به ارجاع او به کتابش: التمهيد و مصابيح النور در تصحيح اعتقادات الاماميه، ص۱۴۷ و نيز کتاب التذکره بأصول الفقه.
5.. همان، ص ۱۴۷ تا آخر کتاب.
6.. بنگريد به رساله «عدم سهو النبي» و حديث «نحن معاشر الأنبياء».