49
درسنامه فهم حديث

محمد بن مؤمن گيلاني (از شاگردان شيخ بهايي) و حاشيه محمّد امين استرآبادي (م 1036 ه) صاحب الفوائد المدنيه، و تعليقه ميرداماد بر اصول الکافي (م 1041 ه)، که هيچ‌يک کامل نيست و از برخي نسخه اي نيز به دست نيامده است. ۱ ميرداماد کتاب مستقلي نيز در زمينه علوم حديث به نام الرواشح السماويه دارد. او در اين کتاب و به ‌ويژه در رشحه دوم (ص 43) و بيست و پنجم (ص 83) در کنار مباحث رجالي، گاه به شرح لغات و فقه ‌الحديث نيز پرداخته است.
همچنين مي‌توان به شروح مهم‌تري مانند شرح محمّد صدرالدين شيرازي مشهور به ملاصدرا (م 1050 ه) با نام شرح أصول الکافي ۲ و نيز دو شرح فارسي و عربي ملا خليل قزويني (1089 ـ 1001 ه) بر الکافي با نام الصافي و الشافي هم اشاره کرد. تأليف الشافي از سال 1057 تا 1086 قمري به درازا کشيده است. ۳
مشهورتر از اين دو، شرح ملا حُسام‌الدين محمّد صالح بن احمد مازندراني (م 1081 ه) بر الکافي است که در سالهاي اخير با تعليقه هاي سودمند علامه ابوالحسن شعراني به چاپ رسيده است. فرزند او، ملا هادي مازندراني نيز شرحي بر فروع الکافي، از «کتاب الزکاه» تا «المزار» دارد. همچنين مي توان به شرح مبسوط مير محمد اسماعيل خاتون آبادي (1116 ـ 1031 ه) شارح حديث عمران صابي و نيز دو حاشيه سيد نور‌‌الدين علي بن ابي ‌الحسن عاملي (م 1068 ه) و ميرزا محمّد بن سيد حيدر حسيني طباطبايي مشهور به ميرزا رفيع ‌‌الدين ناييني (م 1082 ه)، اشاره کرد.

1.. اين همه را استاد ما آيت الله استادي در مجله علوم حديث، ش ۱۳، ص ۱۸ ـ ۱۶ آورده و به منابع آن ارجاع داده اند.

2.. ملاصدرا افزون بر شرح عميق خود بر مباحث معارف الکافي، در تفسير قرآن خود نيز به توضيح و شرح روايات بسياري پرداخته است. ر. ک: تفسير القرآن الکريم، ج ۲، ص ۱۶۳ و ج۳، ص ۳۸۴ و ج ۶، ص ۲۱۰ و ص ۲۵۷.

3.. الذريعه، ج ۱۳، ص ۶۰، ش ۱۲.


درسنامه فهم حديث
48

نيز در شرح حديث «اَلدُّنْيا مَزْرَعَه الآخِرَه» از پيامبر خدا دارد.
فرزند شهيد ثاني، شيخ جمال الدين ‌حسن، نيز با نوشتن معالم الدين و ملاذ المجتهدين، علم اصول فقه را که ارتباط تنگاتنگي با فقه‌ الحديث دارد، عمق و گسترش داد و سپس با نگارش منتقي الجمان في الأحاديث الصحاح و الحسان، مباحث عميقي را در زمينه فقه ‌‌الحديث و نقد ‌الحديث ارائه کرد.
او در اين کتاب، با معيار ارزيابي سندي به گزينش احاديث مقبول از ميان کتب اربعه پرداخت و با تطبيق عملي نظريه احمد بن طاووس و علامه حلي در تقسيم رباعي حديث به صحيح، حسن، موثق و ضعيف، به تقويت مکتب فقهي ـ حديثي حلّه همّت گماشت و به گفته خود، از تسامح در پذيرش احاديث و اخذ اخبار از هرکس جلوگيري کرد؛ اما اين شيوه، مانع توجه عميق او به متن حديث نشد و تفسيرها، تبيين‌هاي و راه حل هاي پيشنهادي او براي جمع ميان اخبار متعارض، همچنان در فقه و حديث مورد اعتناست. ۱
همچنين تلاشهاي شيخ بهايي (1030 ـ 953 ه) را در شرح اربعين حديث، شرح صحيفه سجاديه ۲ و کتاب مشرق الشمسين و نيز تعليقه هاي پدر بزرگوارش، عزّالدين حسين بن عبدالصمد عاملي، ۳ بر صحيفه سجاديه را نبايد از نظر دور داشت.
در کنار اين فعاليتها، مي توان از شرحها و حاشيه هايي بر همه يا بخشهايي از الکافي نيز نام برد؛ ۴ از جمله دو شرح اصول الکافي که به دو پسر صاحب معالم، يعني شيخ محمّد (م1030ه) و شيخ علي (م قرن 11) نسبت داده شده، نيز شرح أصول الکافي از شيخ محمّد علي بن محمّد بلاغي (م 1000 ه)، جدّ اعلاي شيخ محمّد جواد بلاغي صاحب تفسير مشهور آلاء الرحمان، شرح ناتمام ملّا رفيع ‌الدين

1.. منتقي الجمان ، ج ۱، مقدّمه مؤلّف، ص۴۷ ـ ۱.

2.. براي آگاهي بيشتر از شرح او بر صحيفه، ر. ک: شناخت‌‌نامه علامه مجلسي، ج ۲، ص ۲۳۳.

3.. او جوابيه اي نيز در پاسخ به اعتراض به حديث منقول در باره محبت پيامبر نسبت به زنان و عطر و نماز دارد. ر. ک: أعيان الشيعه، ج ۶، ص ۶۴ و رياض العلماء، ج ۲، ص ۱۱۶.

4.. ر. ک: کتاب الکليني و الکافي، ص ۴۵۲ ـ ۴۴۳ و الذريعه، ج ۶، ص ۲۲۹.

  • نام منبع :
    درسنامه فهم حديث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1389
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 397008
صفحه از 240
پرینت  ارسال به