مخالف را نيز مطالعه و از کوششهاي عالمان حديث در شرح احاديث استفاده کنيم و سپس برآيند حاصل از دو سوي تعارض و کوششهاي محدثان را به دين نسبت دهيم.
مراجعه به کتب شرح الحديث در فهم بسياري از احاديث مشکل نيز گرهگشاست. همچنين در سدههاي اخير و با پيشرفت علوم انساني و تجربي، گاه دستاوردهاي علمي بشر، چه به هنگام موافقت و چه به هنگام مخالفت با احاديث، در فهم حديث تأثير داشته است که نميتوان به آنها بيتوجه بود. ما به مجموع اين کوششهاي بشري به ديده اهميت و نه حجيت مينگريم و ميکوشيم از آنها براي فهم حديث استفاده کنيم. گفتني است اين مراحل همواره از هم گسسته نيستند و در موارد فراواني به هم پيوسته و در هم تنيدهاند و تأثيرات متقابلي بر يکديگر دارند.
بر پايه آنچه گفته شد ميتوان سير فهم حديث را به دو مرحله کلي فهم متن و فهم مقصود تقسيم نمود و مرحله فهم متن را مرکب از دو گام فهم واژهها و فهم ترکيبها دانست.
فهم مقصود نيز در گروي گردآوري همه قرينهها اعم از قرينههاي داخلي و خارجي، لفظي و مقامي و نيز توجه به احاديث متعارض، افزون بر احاديث مشابه و هم مضمون است. در انتها، بهرهگيري از همه دستاوردهاي بشري مرتبط، ميتواند به فهم درست ما از حديث کمک کند.
اکنون پيش از ورود به مسير فهم حديث و طي گام به گام مراحل فهم متن و مقصود، دو پيش نياز طي مسير را بر ميرسيم.
پيش نيازهاي فهم
تلاش براي فهم حديث ـ دست کم در احاديث مشکل و ژرف ـ کوششي دامنه دار و وقت گير است. عقل حکم ميکند که براي رسيدن به اين هدف والا و گاه دور دست، در جايي سرمايه گذاري کنيم که احتمال موفقيت نسبي وجود داشته باشد. از اين رو پيش از حرکت و تلاش براي فهم حديث، بايد به دو پرسش زير پاسخ داد: