87
درسنامه فهم حديث

در آنها به چشم نمي آيد.
آنچه در اين ميان به بازشناسي معناي جهل کمک مي‌کند، کاربرد هم‌زمان آن با دو واژه عقل و علم در احاديث است؛ کاربردي که حاکي از تضاد اين دو با هم است. حديث طولاني «جنود عقل و جهل» در کافي ۱ تضاد اين دو مفهوم را به روشني نشان مي دهد و به ما کمک مي‌کند که يک معناي (جهل) را مقابل (علم)، يعني ندانستن بدانيم و معناي ديگرش را در برابر (عقل) يعني نابخردي و ناداني و جهالت ورزيدن.

5. گزاره‌هاي تفسيري

امامان ما بيش از هر کس ديگر با لغت عرب و معناي دقيق آن آشنا بوده‌اند.آنان به علم الهي از نظام هستي و چگونگي طبيعت و درون انسان و لايه هاي عميق و تو در توي آن آگاه بوده و به درستي مي دانسته‌اند که خشم و عُجب و کرم و تقوا را چه‌سان تفسير کنند و چگونه معاني قرآني و وحياني را با معناي لغوي پيوند زنند. آنان همچنين از الفاظ مترادف و گاه متضاد، براي تفسير اين معاني و انتقال آن به مخاطب استفاده مي کرده‌اند که بحث از آنها به درازا مي کشد و علاقه‌مندان را به نمونه هاي حديثي در کتاب معاني الأخبار شيخ صدوق ۲ و نيز سرفصلهايي چون (تفسير الأدب) (معني التبذير)، (مَا الجهل؟) و (تفسير الخير) در مجموعه ميزان الحکمه، ارجاع مي دهيم.
در واقع، اين احاديث گزاره هاي تفسيري توضيح‌دهنده معناي اصلي مورد پژوهش‌اند و به دو شکل گزاره هاي سلبي و ايجابي عرضه شده‌ اند. در تحقيقات کاربردي،اين احاديث، زمينه تشکيل «خانواده حديث» را فراهم مي آورند؛ زيرا حدود و

1.. الکافي، ج ۱، ص ۲۷ ـ ۱۰.

2.. مانند روايت ۶۲ در صفحه ۴۰۱ معاني الأخبار. در اين روايت امام علي عليه السلام از امام حسن عليه السلام درباره عقل، حزم، مجد، سماحت، شحّ، رقّت و بسياري مفاهيم اخلاقي سؤال مي کند و امام حسن عليه السلام نيز آنها را در جملاتي کوتاه، تفسير مي نمايد.


درسنامه فهم حديث
86

فروق اللغات ۱ از حسام‌الدين فرزند طريحي (م 1095 ق). گفتني است گاه نکات طرح شده در اين کتابها، حاصل ذوق و برداشت شخصي مولف است وعموميت و اتقان کافي ندارد.

4. متضادها

در شيوه اجتهادي، واژه هاي متضاد با کلمه مورد بررسي، نقش بسزايي در فهم آن دارند. اين واژه ها به مصداق قاعده «تُعْرَفُ الأشْياءُ بِأضْدادِها»، کليد مهمي براي فهم يکديگرند. روز و شب، سياه و سفيد، غم و سرور، عقل و جهل، نمونه هاي گوياي اين «هم فهمي»‌اند.
اين فهم متقابل در محسوسات، سريع تر و آسان تر صورت مي گيرد. نور، تاريکي را توضيح مي دهد و بزرگي، کوچکي را نمايان مي سازد؛ اما در معاني مجرد و غير محسوس، اين دست‌يابي اندکي مشکل تر است. در اين موارد، کاربردهاي يکي از دو واژه متضاد، به فهم واژه ديگر کمک مي کند و استعمالات آن را توضيح مي دهد و ما را با معناي اصلي و حقيقي آن آشنا مي سازد.
(جهل) مثالي مشهور است که در قرآن کريم و احاديث شريف، به وفور به کار رفته و نکوهش شده است. مفهوم ابتدايي جهل، ندانستن است، اما برخي استعمالات آن با اين معنا سازگار نيست. استعمالاتي که ناظر به اعمال نادرست و ناسنجيده انسان در موقعيتهاي گوناگون است و نشان مي دهد که جهل معنايي ديگر و يا وسيعتر هم دارد. براي نمونه، خنديدن بدون تعجب ، ۲ خواب صبح بدون شب زنده‌داري ، ۳ رغبت به چيزهاي ناشدني ۴ و بي آمادگي به کاري درآمدن ۵ همه از مصاديق و معاني جهل شمرده شده اند، در حالي که نداشتن دانش و ندانستن

1.. مرآه الکتب، ص ۴۸۴؛ معجم المؤلفين، ج ۳، ص ۱۹۱.

2.. الکافي، ج ۲، ص ۶۶۴ .

3.. الزهد، ص ۹۶، ح ۲۸۳.

4.. غرر الحکم، ح ۵۳۸۴.

5.. معاني الأخبار، ص ۴۰۱.

  • نام منبع :
    درسنامه فهم حديث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1389
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 396796
صفحه از 240
پرینت  ارسال به