در آنها به چشم نمي آيد.
آنچه در اين ميان به بازشناسي معناي جهل کمک ميکند، کاربرد همزمان آن با دو واژه عقل و علم در احاديث است؛ کاربردي که حاکي از تضاد اين دو با هم است. حديث طولاني «جنود عقل و جهل» در کافي ۱ تضاد اين دو مفهوم را به روشني نشان مي دهد و به ما کمک ميکند که يک معناي (جهل) را مقابل (علم)، يعني ندانستن بدانيم و معناي ديگرش را در برابر (عقل) يعني نابخردي و ناداني و جهالت ورزيدن.
5. گزارههاي تفسيري
امامان ما بيش از هر کس ديگر با لغت عرب و معناي دقيق آن آشنا بودهاند.آنان به علم الهي از نظام هستي و چگونگي طبيعت و درون انسان و لايه هاي عميق و تو در توي آن آگاه بوده و به درستي مي دانستهاند که خشم و عُجب و کرم و تقوا را چهسان تفسير کنند و چگونه معاني قرآني و وحياني را با معناي لغوي پيوند زنند. آنان همچنين از الفاظ مترادف و گاه متضاد، براي تفسير اين معاني و انتقال آن به مخاطب استفاده مي کردهاند که بحث از آنها به درازا مي کشد و علاقهمندان را به نمونه هاي حديثي در کتاب معاني الأخبار شيخ صدوق ۲ و نيز سرفصلهايي چون (تفسير الأدب) (معني التبذير)، (مَا الجهل؟) و (تفسير الخير) در مجموعه ميزان الحکمه، ارجاع مي دهيم.
در واقع، اين احاديث گزاره هاي تفسيري توضيحدهنده معناي اصلي مورد پژوهشاند و به دو شکل گزاره هاي سلبي و ايجابي عرضه شده اند. در تحقيقات کاربردي،اين احاديث، زمينه تشکيل «خانواده حديث» را فراهم مي آورند؛ زيرا حدود و