آشنايي با قواعد علم نحو، افزون بر روشن ساختن معناي ترکيب و جملات به کار رفته در متن حديث، احتمالات معنايي هر ترکيب مبهم را نيز تقليل مي دهد و هر احتمالي را که با دستور زبان عربي ناسازگار است کنار ميگذارد. اين قاعده عمومي در همه سخنان، به ويژه در احاديث، بيشتر جاري است؛ زيرا گويندگان حديث، فصيح هستند و فصيح سخن غير منطبق بر قوانين استوار ادبي نمي گويد. ۱
با ذکر چند مثال، اهميت توجه به إعراب و نقش کلمه در فهم معناي حديث معلوم ميشود.
يک.
امام صادق عليه السلام:
مَن أنصَفَ النّاسَ مِن نَفسِهِ، رُضِي به حکماً لِغيرِهِ.۲
هر کس با مردم انصاف بوزرد، به داوريش رضايت ميدهند.
ميتوان «رضي» را معلوم خواند و چنين معنا کرد که اگر کسي انصاف ورزد، نيازي به دادگاه ندارد و به اصطلاح کلاه خود را قاضي ميکند و به حکم آن رضايت ميدهد.
دو
. امام کاظم عليه السلام ميفرمايد:
کَفي بِکَ جَهْلاً أنْ تَرْکَبَ ما نهيت عَنْهُ. 3
در جهل تو همين بس که آنچه را نهي کردهاي (يا از آن نهي شدهاي) مرتکب شوي. کَفي بِالْمَرْءِ جَهْلاً أنْ يرْتَکِبَ ما نهي عَنْهُ. 4
1.. امامان خود به فصاحت سخنانشان تصريح کرده و فرموده اند: «أعْرِبُوا کَلامَنا فَإنّا قَوْمٌ فُصَحاءُ» (ر. ک: الکافي، ج ۱، ص ۵۲، ح ۱۳، در مشکاه الأنوار، ص ۲۵۰، ح ۷۲۹، به جاي کلامنا آمده است: حديثنا).
2.. الکافي، ج ۲، ص۱۴۶، ح ۱۲.
3.. الکافي، ج ۱، ص ۱۶، ح ۱۲.
4.. مطالب السؤول، ص ۵۵؛ بحار الأنوار، ج ۷۸، ص ۸، ح ۶۴.