97
درسنامه فهم حديث

إنَّ قُلُوبَ بني آدَمَ کُلَّها بَيْنَ أصْبَعَيْنِ مِنْ أصابِعِ الرَّحْمانِ، يَصْرِفُها کَيْفَ يَشاءُ.۱
دلهاي همه آدميان، ميان دو انگشت از انگشت‌هاي خداي رحمان است و آنها را به هر سو که بخواهد مي چرخاند.

اهل ظاهر اين حديث را، العياذ بالله، دليل بر جسم و ماده داشتن خدا مي دانند، ولي سيد مرتضي آن را چنين تفسير مي کند:
کِنايه عَنْ تَيَسُّرِ تَصْرِيفِ الْقُلُوبِ وَ تَقْليِبِها وَ دُخُولِ ذلکَ تَحْتَ قُدْرَتِهِ ۲ ؛
کنايه از آساني چرخش و دگرگوني دل و در تحت قدرت خدا بودن است.
سيد مرتضي اين سخن عرب را به عنوان شاهد تفسير خود ذکر مي کند: «هذَا الشَّيءُ في خِنْصَري و إصْبَعي وَ في يَدي وَ قَبْضَتي».
در قرآن نيز شاهد و نمونه بر تفسير او وجود دارد:
وَ الأ رْضُ جَمِيعًا قَبْضَتُهُ يَوْمَ الْقِيامَه وَ السَّمَاواتُ مَطْوِياتٌٌٌٌُِ بِيَمِينِهِ۳
در فارسي نيز چنين اصطلاحي را به کار مي بريم. براي مثال مي‌گوييم: «فلان چيز يا فلان کس در مشت من است»، که کنايه از تسلط داشتن بر کسي يا بر انجام دادن کاري است.
نمونه ديگر حديث «لا تَرْفَعْ عَصاک عَنْ أهْلِکَ؛ عصاي خود را از سر خانواده‌ات برمدار» است، که از آن تنبيه و ضرب و شتم زن فهميده شده است، حال آنکه زمخشري در أساس البلاغه ۴ و ابوعبيد قاسم بن سلّام در المصنّف في غريب

1.. بحار الأنوار، ج ۶۷، ص ۳۹.

2.. تنزيه الأنبياء، ص ۱۲۵.

3.. زمر/ ۶۸، در آيات فراواني از قرآن، «يد»، کنايه از قدرت و تسلط است.

4.. ر.ک: أساس البلاغه، ذيل «عصي».


درسنامه فهم حديث
96

دو

. پيامبر با همسران خود نشسته و سرگرم گفتگو بود. در ميان مجلس رو به آنان کرد و فرمود:
أسْرَعُکُنَّ لِحاقاً بي، أطْوَلُکُنَّ يداً؛۱
کسي از ميان شما زودتر به من ملحق مي‌شود، که دستش بلندتر است.

همسران پيامبر براي آگاهي از اينکه کدام ‌يک زودتر از ديگر همسران به ايشان مي پيوندند، دستهايشان را کنار هم نهادند؛ دست سوده از همه بلندتر بود. اما سالها بعد، زينب بنت جَحْش زودتر از ديگر همسران پيامبر رحلت کرد. با جستجو در زندگي زينب، مشخص ‌شد که دست سخاوت او از همه بلندتر بود. او نخ مي خريد و مي ريسيد و مي فروخت و دسترنج خود را به فقيران مي بخشيد. ۲
مشابه همين استعاره در کلام امام علي عليه السلام نيز موجود است:
مَنْ يعْطِ بِالْيدِ الْقَصِيرَه، يعْطَ بِالْيدِ الطَّوِيلَه.۳
هر کس با دست کوتاه (دنيايي‌اش) ببخشد، با دست بلند (اخروي) به او عطا شود.

نکته

بي توجهي به معاني مجازي و کنايي و کاربرد استعاره و تشبيه، مشکلاتي را نيز پديد آورده است. مي توان زيربناي انحراف ظاهري‌گري ۴ و برخي حشويه را، بي توجهي به اين نکته دانست. به حديث پيامبر خدا که انس نقل کرده است، دقت کنيد:

1.. المجازات النبويه، ص۶۶، ح ۳۹.

2.. ر.ک: بحار الأنوار، ج ۱۸، ص ۱۱۲ و ۱۱۴.

3.. نهج البلاغه، حکمت ۲۳۲.

4.. مؤسس اين مذهب داود ظاهرى (م ۲۷۰ ه) است. مذهب دسته اي از فقهاى اهل سنّت که مستند استنباط احکام را فقط ظاهر قرآن و سنّت مى‌شمارند و دليلهاي ديگر، مانند عقل را قبول ندارند. مذهب ظاهريه به نام «مذهب داودى» نيز خوانده مي‌شود. (ر.ک: دايره المعارف فارسى مصاحب).

  • نام منبع :
    درسنامه فهم حديث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1389
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 396901
صفحه از 240
پرینت  ارسال به