حضرت على عليه السلام مىفرمايند:
«مَنْ يُعْطِ بِالْيَدِ الْقَصيرَةِ يُعْطَ بِالْيَدِ الطَّويلَةِ
نهجالبلاغه، حكمت ۲۳۲
؛ كسى كه با دست كوتاه ببخشد با دست بلند به او بخشيده مىشود».[۱]
شرح:
در بين علما بحثى است كه آيا ثوابى كه خداوند مىدهد به عنوان استحقاق استيا تفضّل است يا اثر اعمال انسان است؟ آنها كه مىگويند تفضّل است تحليل آنها اين است كه تمام هستى ما از آن خداست، لذا آنچه مىدهد عطا و تفضل است چون مزد و استحقاق، موقعى است كه ما از خود چيزى داشته باشيم.
علاوه بر اينكه آنچه از اعمال انجام مىدهيم مصالح و مفاسدش به خود ما برمىگردد، لذا استحقاق معنا ندارد بلكه تفضل است.
ولى ما نوع ديگرى از استحقاق را قائليم نه به عنوان كارگر و كارفرما بلكه به اين معنا كه وقتى فرمان خدا را اطاعت كرديم يك انسان لايقى مىشويم و وجود لايق مستحق انعام و عطاى الهى است، از باب اينكه خداوند حكيم است و به انسان لايق مىبخشد و كسى كه گنهكار است لايق جهنم است، ولى در عين حال
خداوند آن قدر لطف دارد كه خود را بدهكار كرده و ما را طلبكار و مىفرمايد:
«وَمَا مِنْ دَابَّةٍ فِى الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا»؛ هيچ جنبندهاى در زمين نيست مگر اين كه روزى او بر خداست».[۲]و در جاى ديگر مىفرمايد: اى مردم به خدا قرض بدهيد؛ اين لطف خداست كه خود را وام گيرنده و مردم را وامدهنده مىداند.
اين حديث مورد بحث نمونهاى از لطف خداوند است كه كسى كه با دست كوتاه براى خدا عطا كند با دست بلند خداوند به او عطا مىكند، خداوند آنچه به ما مىدهد تناسب با اعمال ما ندارد بلكه تناسب با كرامتش دارد او با كرمش با ما حساب مىكند نه اينكه ببيند ما چه كرديم. لذا در اعمال ماه رجب مىخوانيم:
«يا مَنْ يُعْطىِ الكثيرَ بِالْقَليلِ، يا مَنْ يُعْطى مَنْ سَأَلَهُ، يا مَنْ يُعْطى مَنْ لَمْ يَسْأَلْهُ وَمَنْ لَمْ يَعْرِفْهُ تَحَنُّناً مِنْهُ وَرَحْمَةً
؛ اى كسى كه در برابر اطاعت اندك، عطاى بسيار مىدهى، اى كه عطا كنى به هر كه از تو خواهد، اى كه عطا كنى به كسى كه از تو نخواهد و نه تو را بشناسد از روى نعمتبخشى و مهرورزى».[۳]
تمام عباداتى كه انجام مىدهيم، شكر يك نعمت كوچك خدا را نمىتوانيم بجا بياوريم، آيا در خانه او نرفتن و اطاعتش نكردن بىانصافى نيست.
خدايا به كوچكى ما نگاه نكن بلكه به بزرگى خود نگاه كن و عطاياى خود را از ما دريغ نفرما.
[۱]( ۱). نهجالبلاغه، حكمت ۲۳۲
[۲]( ۱). سوره هود، آيه ۶
[۳]( ۲). مفاتيح نوين، ص ۶۰۶