55
گزیده الخصال

فِى الدُّنيا و عَشرٌ مِنها فِى الآخِرَةِ؛ أمَّا الَّتي فِى الدُّنيا: فَالزُّهدُ وَ الحِرصُ عَلَى العَمَلِ وَ الوَرَعُ فِى الدِّينِ وَ الرَّغبَةُ فِى العِبادَةِ وَ التَّوبَةُ قَبلَ المَوتِ وَ النّشاطُ في قِيامِ اللَّيلِ وَ اليَأسُ مِمّا في أيدِى النّاسِ وَ الحِفظُ لِأمرِ اللّهِ و نَهيهِ وَ التّاسِعَةُ بُغضُ الدُّنيا وَ العاشِرَةُ السَّخا؛ و أمَّا الَّتي فِى الآخِرَةِ، فَلا يُنشَرُ لَهُ ديوانٌ و لا يُنصَبُ لَهُ مِيزانٌ و يُعطى کتابَهُ بِيَمينِهِ و يُکتَبُ لَهُ بَراءَةٌ مِنَ النّارِ و يُبَيَّضُ وَجهُهُ و يُکسى مِن حُلَلِ الجَنَّةِ و يُشفَّعُ في مِائَةٍ مِن أهلِ بَيتِهِ و يَنظُرُ اللّهُ عزَّوجلَّ إلَيهِ بِالرَّحمَةِ و يُتَوَّجُ مِن تيجانِ الجَنَّةِ وَ العاشِرَةُ يَدخُلُ الجَنَّةَ بِغيرِ حسابٍ فَطُوبى لِمُحبّي أهلِ بَيتي؛
هر که خداوند، دوستىِ امامان از اهل بيت مرا روزى‏اش کند، به خير دنيا و آخرت دست يافته است، و هيچ کس در بهشتى بودن آنها شک نکند؛ زيرا در دوستى خاندان من بيست ويژگى نهفته است که ده تاى آن در دنيا و ده تاى ديگرش در آخرت است. امّا آنچه در دنياست: زهد، حرص بر عمل، پرهيزکارى در دين، گرايش به عبادت، توبه پيش از مرگ، شادابى در نماز شب، دل‏کندن از دارايى مردم، پاس‏داشت امر و نهى خداوند، دشمنى دنيا و بخشندگى است؛ امّا آنچه در آخرت است: اين که پرونده اعمالش را نگسترند، ترازوى سنجش براى او برپا نشود، نامه عملش را به دست راستش دهند و رهايى از آتش را بهره‏اش کنند، چهره‏اش سفيد مى‏شود، از لباس‏هاى بهشتى بر او پوشند، درباره صد نفر از خانواده‏اش شفاعتش پذيرفته خواهد شد، خداوند با مهربانى در او مى‏نگرد، تاج بهشتى بر سرش نهند، و دهم اين‏که بدون حسابرسى به بهشت درآيد. پس خوشا به حال دوستداران خاندانم!

۱۳۴.پيامبر صلی الله علیه و اله: صَلاةُ الجَماعَةِ أفضَلُ مِن صَلاةِ الفَردِ بِخَمسٍ و عِشرينَ دَرَجَةً؛
نماز جماعت، بيست و پنج درجه از نماز فُرادا بالاتر است.


گزیده الخصال
54

روشن مى‏کند، مجراى بينى را نرم و مرطوب مى‏سازد، دهان را خوش‏بو مى‏کند، لثه را محکم مى‏کند، لاغرى را برطرف مى‏کند، وسوسه شيطان را کم مى‏کند، فرشتگان را شادمان مى‏سازد، مؤمن را شاد و کافر را خشمگين مى‏کند، و آن آرايش و بوى خوش است؛ نکير و منکر از آن شرم دارند و موجب دورى [از عذاب] در گور است.

۱۳۲.امام على علیه السلام: اَلصِّدقُ أمانَةٌ وَ الکِذبُ خِيانَةٌ و الأدَبُ رِئاسَةٌ وَ الحَزمُ کِياسَةٌ وَ السَّرَفُ مَثواةٌ وَ القَصدُ مَثراةٌ وَ الحِرصُ مَفقَرَةٌ وَ الدَّناءَةُ مَحقَرةٌ وَ السَّخاءُ قُربَةٌ وَ اللُّؤمُ غُرَبةٌ وَ الرِّقَّةُ استِکانَةٌ وَ العَجزُ مَهانَةٌ وَ الهَوى مَيلٌ وَ الوَفاءُ کَيلٌ وَ العُجبُ هَلاک وَ الصَّبرُ مِلاک؛
راستى، امانت است؛ دروغگويى، خيانت است؛ ادب،‏سَروَرى است؛ دورانديشى، زيرکى است؛ اسراف [مايه] هلاکت است؛ ميانه‏روى، [مايه] فزايندگى است؛ آز، موجب فقر است؛ پستى، مايه خوارى است؛ بخشندگى، مايه تقرب؛ سرزنش، [مايه] دورى است؛ نازک‏دلى، فروتنى است؛ ناتوانى، [مايه] خوارى است؛ پيروى از هواى نفس، کجروى است؛ وفادارى، مردانگى است؛ خودپسندى، نابودى است، و بردبارى، اساس [زندگى] است.

بيست‏گانه‏ها تا صدگانه‏ها۱

۱۳۳.پيامبر صلی الله علیه و اله: مَن رَزَقَهُ اللّهُ حُبَّ الأئِمَةِ مِن أهلِ بَيتي فَقَد أصابَ خَيرَ الدُّنيا وَالآخِرَةِ فَلا يَشُکَّنَّ أحَدٌ أنَّهُ فِي الجَنَّةِ فَإنَّ في حُبِّ أهلِ بَيتِي عِشرونَ خَصلَةً: عَشرٌ مِنها

1.. باب‏هاى بیست‏گانه تا صدگانه، چند باب مستقل در کتاب الخصال است که در این جا آنها را ادغام کردیم.

  • نام منبع :
    گزیده الخصال
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 13909
صفحه از 76
پرینت  ارسال به