خوبى‌‏هاى اخلاق و اعمال

خوبى‌‏هاى اخلاق و اعمال

حكمت‏هاى اخلاقى و عملى،
سخنان حضرت فاطمه زهرا(س)

اهميت دادن به حديث پيامبر خدا

المعجم الكبير عن ابن مسعود : جاءَ رَجُلٌ إلى فاطِمَةَ فَقالَ: يا بِنتَ رَسولِ اللّهِ، هَل تَرَكَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله عِندَكِ شَيئاً تُطرِفينيه ؟ فَقالَت: يا جارِيَةُ، هاتِ تِلكَ الجَريدَةَ، فَطَلَبَتها فَلَم تَجِدها، فَقالَت: وَيحَكِ ! اُطلُبيها فَإِنَّها تَعدِلُ عِندي حَسَناً وحُسَيناً، فَطَلَبَتها فَإِذا هِيَ قَد قَمَّتها في قُمامَتِها، فَإِذا فيها:

قالَ مُحَمَّدٌ صلى الله عليه و آله: لَيسَ مِنَ المُؤمِنينَ مَن لَم يَأمَن جارُهُ بَوائِقَهُ. مَن كانَ يُؤمِنُ بِاللّهِ وَاليَومِ الآخِرِ فَليُكرِم ضَيفَهُ، ومَن كانَ يُؤمِنُ بِاللّهِ وَاليَومِ الآخِرِ فَلا يُؤذِ جارَهُ، مَن كانَ يُؤمِنُ بِاللّهِ وَاليَومِ الآخِرِ فَليَقُل خَيراً أو لِيَسكُت. إنَّ اللّه يُحِبُّ الحَيِيَّ الحَليمَ العَفيفَ المُتَعَفِّفَ، ويُبغِضُ الفاحِشَ البَذيءَ السَّئّالَ [۱] المُلحِفَ. إنَّ الحَياءَ مِنَ الإيمانِ وَالإيمانَ فِي الجَنَّةِ، وَالفُحشَ مِنَ البَذاءِ وَالبَذاءَ فِي النّارِ. [۲]

المعجم الكبيرـ به نقل از ابن مسعود ـ:مردى نزد فاطمه عليهاالسلام آمد و گفت: اى دختر رسول خدا ! آيا رسول خدا، چيزى برايت به ارث گذاشت كه آن را به من هديه دهى ؟

فاطمه عليهاالسلام فرمود: «اى كنيز ! آن نوشته را بياور».

كنيز، دنبال آن گشت: ولى نيافت. فاطمه عليهاالسلام فرمود: «واى بر تو ! آن را پيدا كن ؛ كه ارزش آن نزد من، برابر با حسن و حسين است».

كنيز آن را در ميان خرده ريزهايى كه جمع كرده بود جست [و آورد] كه در آن چنين بود: «محمّد صلى الله عليه و آله گفت: از مؤمنان نيست آن كه همسايه اش از شرّ او در امان نباشد و هر كس به خداوند و روز واپسين ايمان دارد، بايد ميهمانش را گرامى بدارد و هر كس به خدا و روز واپسين ايمان دارد نبايد همسايه اش را بيازارد، هر كس به خدا و روز واپسين ايمان دارد، يا بايد سخن نيك بر زبان رانَد، يا سكوت كند. به راستى كه خداوند، نيكوكارِ بردبار و پاك دامنِ درستكار را دوست مى دارد و بدزبانِ بخيل و سائل (درخواست كننده) اصراركننده را دشمن مى شمارد. به راستى شرم، از ايمان است و ايمان، در بهشت جاى دارد و دشنام، از بدزبانى است و بدزبانى، در آتش مأوا دارد».

الإمام الصادق عليه السلام : جاءَت فاطِمَةُ عليهاالسلام تَشكو إلى رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله بَعضَ أمرِها، فَأَعطاها رَسولُ اللّهِ كُرَيسَةً [۳] وقالَ: تَعَلَّمي ما فيها، فَإِذا فيها: «مَن كانَ يُؤمِنُ بِاللّهِ وَاليَومِ الآخِرِ فَلا يُؤذِي جارَهُ، ومَن كانَ يُؤمِنُ بِاللّهِ وَاليَومِ الآخِرِ فَليُكرِم ضَيفَهُ، ومَن كانَ يُؤمِنُ بِاللّهِ وَاليَومِ الآخِرِ فَليَقُل خَيراً أو لِيَسكُت». [۴]

امام صادق عليه‌السلام:فاطمه عليهاالسلام نزد رسول خدا صلىاللهعليهوآله رفت و از برخى مشكلاتش به ايشان شكوه كرد. رسول خدا به ايشان كتابچهاى را داد و فرمود: هر چه را در آن است ياد بگير، و در آن اين بود: «هر كس به خدا و روز واپسين ايمان دارد، همسايهاش را نيازارد و هر كس به خدا و روز واپسين ايمان دارد، بايد به مهمانش احترام كند و هر كس به خدا و روز واپسين ايمان دارد، يا بايد حرف خوب بزند، يا سكوت اختيار كند.

خوش‌رويى

الامام العسكري عليه السلامـ فِي التَّفسيرِ المَنسوبِ الَيهِ ـ:قالَت فاطِمَةُ عليهاالسلام: البِشرُ في وَجهِ المُؤمِنِ يوجِبُ لِصاحِبِهِ الجَنَّةَ، وَالبِشرُ في وَجهِ المُعانِدِ المُعادي يَقي صاحِبَهُ عَذابَ النّارِ.[۵]

امام عسكرى عليه‌السلامـ در تفسير منسوب به ايشان ـ:فاطمه عليهاالسلام فرمود: خوش رويى با مؤمن، بهشت را بر صاحبش واجب مىگردانَد و خوشرويى با خيرهسرِ كينهتوز، صاحبش را از عذاب آتش [دوزخ]، حفظ مىكند.

نيكى به پدر و مادر

فاطمةُ عليهاالسلامـ في خُطبةٍ لَها ـ:فَرَضَ اللّهُ... بِرَّ الوالِدَينِ وِقايَةً عَنِ السَّخَط.[۶]

فاطمه زهرا عليهاالسلامـ در يك سخنرانى ـ خداوند واجب كرده است... نيكى كردن به پدر و مادر را، براى جلوگيرى از ناخشنودى [خدا].

عنها عليهاالسلام عن رسول اللّه صلى الله عليه و آلهـ لِرَجُلٍ يُريدُ الجِهادَ ولَهُ اُمُّ تَحتاجُ إلَيهِ ـ:الزَم رِجلَها، فَإِنَّ الجَنَّةَ تَحتَ أقدامِها ـ يَعنِي الوالِدَةَ ـ.[۷]

.فاطمه عليهاالسلام ـ به نقل از رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آلهبه مردى كه مىخواست به جهاد برود و مادرى داشت كه نيازمند او بود ـ: پاىبندِ مادر باش ؛ زيرا بهشت زير قدمهاى مادر است.

گريه بر امام حسين

الإمام الباقر عليه السلام عن جابر بن عبد اللّه عن رسول اللّه صلى الله عليه و آلهـ لِفاطِمَةَ عليهاالسلام ـ:أتاني جَبرَئيلُ فَبَشَّرَني بِفَرخَينِ يَكونانِ لَكِ، ثُمَّ عُزّيتُ بِأَحَدِهِما، وعَرَفتُ أنَّهُ يُقتَلُ غَريبا عَطشانا.

فَبَكَت فاطِمَةُ حَتّى عَلا بُكاؤها، ثُمَّ قالَت: يا أبَه، لِمَ يَقتُلونَهُ وأنتَ جَدُّهُ، وأبوهُ عَلِيٌّ، وأنَا اُمُّهُ ؟ !

قالَ: يا بُنَيَّهُ، لِطَلَبِهِمُ المُلكَ، أما إنَّهُ سَيَظهَرُ عَلَيهِم سَيفٌ لا يُغمَدُ إلاّ عَلى يَدِ المَهدِيِّ مِن وُلدِكِ. [۸]

امام باقر عليه‌السلامـ به نقل از جابر بن عبد اللّهانصارى از رسول خدا صلىاللهعليهوآله خطاب به فاطمه عليهاالسلام ـ:«جبرئيل پيش من آمد و مرا به دو پسرى كه تو خواهى داشت، مژده داد و بعد درباره يكى از آن دو، دلدارىام داد و فهميدم كه او تشنه و در غربت، كشته مىشود».

فاطمه عليهاالسلام گريست و صداى گريه اش بالا گرفت و گفت: پدر جان ! چرا او را مى كشند، در حالى كه تو جدّ اويى و پدرش على است و من مادرش هستم ؟

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «دخترم ! براى قدرت طلبى شان. بدان كه بر روى آنها شمشيرى آشكار خواهد شد كه غلاف نمى شود، مگر به دست مهدى از فرزندان تو [كه بر آنان چيره خواهد شد]».

الإمام الصادق عليه السلام : كانَ الحُسَينُ عليه السلام مَعَ اُمِّهِ تَحمِلُهُ، فَأَخَذَهُ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله وقالَ: لَعَنَ اللّهُ قاتِلَكَ، ولَعَنَ اللّهُ سالِبَكَ، وأهلَكَ اللّهُ المُتَوازِرينَ عَلَيكَ، وحَكَمَ اللّهُ بَيني وبَينَ مَن أعانَ عَلَيكَ.

قالَت فاطِمَةُ عليهاالسلام: يا أبَه ! أيَّ شَيءٍ تَقولُ ؟!

قالَ: يا بِنتاه، ذَكَرتُ ما يُصيبُهُ [۹] بَعدي وبَعدَكِ مِنَ الأَذى وَالظُّلمِ وَالبَغيِ، وهُوَ يَومَئِذٍ في عُصبَةٍ كَأَنَّهُم نُجومُ السَّماءِ يَتَهادَونَ إلَى القَتلِ، وكَأَنّي أنظُرُ إلى مُعَسكَرِهِم وإلى مَوضِعِ رِحالِهِم وتُربَتِهِم.

قالَت: يا أبَه ! وأنّى (وأينَ) هذَا المَوضِعُ الَّذي تَصِفُ ؟

قالَ: مَوضِعٌ يُقالُ لَهُ كَربَلاءُ، وهِيَ دارُ كَربٍ وبَلاءٍ عَلَينا وعَلَى الاُمَّةِ، يَخرُجُ عَلَيهِم شِرارُ اُمَّتي، وإنَّ أحَدَهُم لَو يَشفَعُ لَهُ مَن فِي السَّماواتِ وَالأَرَضينَ ما شُفِّعوا فيهِ، وهُمُ المُخَلَّدونَ فِي النّارِ.

قالَت: يا أبَه ! فَيُقتَلُ ؟

قالَ: نَعَم يا بِنتاه، وما قُتِلَ قِتلَتَهُ أحَدٌ كانَ قَبلَهُ، وتَبكيهِ السَّماواتُ وَالأَرَضونَ وَالمَلائِكَةُ وَالوَحشُ وَالنَّباتاتُ وَالبِحارُ وَالجِبالُ، ولَو يُؤذَنُ لَها ما بَقِيَ عَلَى الأَرضِ مُتَنَفِّسٌ، ويَأتيهِ قَومٌ مِن مُحِبّينا لَيسَ فِي الأَرضِ أعلَمُ بِاللّهِ ولا أقوَمُ بِحَقِّنا مِنهُم، ولَيسَ عَلى ظَهرِ الأَرضِ أحَدٌ يَلتَفِتُ إلَيهِ غَيرُهُم، اُولئِكَ مَصابيحُ في ظُلُماتِ الجَورِ، وهُمُ الشُّفَعاءُ، وهُم وارِدونَ حَوضي غَداً، أعرِفُهُم إذا وَرَدوا عَلَيَّ بِسيماهُم، وكُلُّ أهلِ دينٍ يَطلُبونَ أئِمَّتَهُم، وهُم يَطلُبونَنا لا يَطلُبونَ غَيرَنا، وهُم قِوامُ الأَرضِ، وبِهِم يُنزَلُ الغَيثُ.

فَقالَت فاطِمَةُ عليهاالسلام: يا أبَه ! إنّا للّه ، وبَكَت.

فَقالَ لَها: يا بِنتاه ! إنَّ أهلَ الجِنانِ هُمُ الشُّهَداءُ فِي الدُّنيا، بَذَلوا أنفُسَهُم وأموالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ، يُقاتِلونَ في سَبيلِ اللّهِ، فَيَقتُلونَ ويُقتَلونَ وَعدا عَلَيهِ حَقّا، فَما عِندَ اللّهِ خَيرٌ مِنَ الدُّنيا وما فيها، وما فيها قِتلَةٌ أهوَنُ مِن ميتَتِهِ [۱۰] ، مَن كُتِبَ عَلَيهِ القَتلُ خَرَجَ إلى مَضجَعِهِ، ومَن لَم يُقتَل فَسَوفَ يَموتُ. [۱۱]

امام صادق عليه‌السلام:حسين عليهالسلام با در آغوش مادرش بود كه پيامبر صلىاللهعليهوآله او را گرفت و فرمود: «خداوند، قاتل تو و غارتگرت را لعنت كند و آنان را كه بر ضد تو همديگر را كمك مىكنند، نابود سازد و ميان من و كسى كه بر ضدّ تو كمك كرده، داورى كند !».

فاطمه عليهاالسلام گفت: پدر جان ! چه مى گويى ؟

فرمود: «دخترم ! از آزار و ستم و تجاوزى كه پس از من و تو به حسين وارد مى شود، ياد كردم، در آن زمان، او در ميان گروهى است كه گويى ستارگان آسمان اند و به سمت كشته شدن، برده مى شوند و گويى من به اردوگاه آنان و مكان فرود و خاكشان نگاه مى كنم».

فاطمه عليهاالسلام گفت: پدر جان ! آن جايى را كه توصيف مى كنى، كجاست ؟

فرمود: «جايى است به نام كربلا و آنجا، خانه اندوه و گرفتارى براى ما و براى امّت است و بدترين هاى امّت من، با آنها مقابله مى كنند، كه اگر همه كسانى كه در آسمان ها و زمين ها هستند، براى يكى از آنان شفاعت كنند، شفاعتشان پذيرفته نمى شود و آنان جاودانه در آتش خواهند بود».

فاطمه گفت: پدر جان ! پس او كشته مى شود ؟

فرمود: «آرى ـ دخترم ـ و هيچ كسى پيش از او، آن چنان كه كشته مى شود كشته نشده است و آسمان ها و زمين ها و فرشتگان و حيوانات و گياهان و درياها و كوه ها بر او مى گريند و اگر به آنها اجازه [واكنشى] داده شود، روى زمين، نفس كشى نمى مانَد. گروهى از دوستان ما، نزد [قبر] او مى آيند كه در زمين، در خداشناسى و بر پا داشتن حقّ ما، بهتر از آنان نيست و در روى زمين، جز آنها كسى نيست كه متوجّه او باشد. آنان، چراغ هايى در تاريكى هاى ستم هستند و آنان، شفاعت كنندگان اند و فردا كنار حوض [كوثر]نزد من مى آيند. وقتى نزد من مى آيند، آنان را به چهره مى شناسم و اهل هر دينى، پيشوايان خود را مى جويند و آنان، ما را مى طلبند و نه جز ما را. آنان، مايه قوام زمين هستند و باران، به خاطر آنها مى بارد».

فاطمه گفت: پدر جان ! ما براى خداييم. و گريست.

پيامبر صلى الله عليه و آله به وى فرمود: «دخترم ! بهشتيان، همان شهيدان دنيايند كه جان و مالشان را در برابر بهشتى كه برايشان هست، ايثار مى كنند در راه خدا مى جنگند و مى كشند و كشته مى شوند. وعده حقّى است از جانب خدا و البتّه آنچه در نزد خدا است، از دنيا و آنچه در آن است، بهتر است و هيچ مردنى در دنيا، بى ارزش تر از مردن عادى (بدون شهادت) نيست. هر كس كه برايش كشته شدن نوشته شده، به سوى قتلگاهش مى رود و هر كه كشته نشود، خواهد مرد».

كمال الدين عن ابن عبّاس : لَمّا وُلِدَ الحُسَينُ بنُ عَلِيٍّ عليه السلام، وكانَ مَولِدُهُ عَشِيَّةَ الخَميسِ لَيلَةَ الجُمُعَةِ... فَهَبَطَ جَبرَئيلُ عليه السلام عَلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله فَهَنَّأَهُ كَما أمَرَهُ اللّهُ عز و جل وعَزّاهُ.

فَقالَ لَهُ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله: تَقتُلُهُ اُمَّتي ؟ فَقالَ لَهُ: نَعَم يا مُحَمَّدُ. فَقالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله: ما هؤلاءِ بِاُمَّتي ! أنَا بَريءٌ مِنهُم، وَاللّهُ عز و جل بَريءٌ مِنهُم. قالَ جَبرَئيلُ عليه السلام: وأنَا بَريءٌ مِنهُم يا مُحَمَّدُ.

فَدَخَلَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله عَلى فاطِمَةَ عليهاالسلام فَهَنَّأَها وعَزّاها، فَبَكَت فاطِمَةُ عليهاالسلام وقالَت: يا لَيتَني لَم ألِدهُ، قاتِلُ الحُسَينِ فِي النّارِ.

فَقالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله: وأنَا أشهَدُ بِذلِكِ يا فاطِمَةُ، ولكِنَّهُ لا يُقتَلُ حَتّى يَكونَ مِنهُ إمامٌ يَكونُ مِنهُ الأَئِمَّةُ الهادِيَةُ بَعدَهُ... فَسَكَتَت فاطِمَةُ عليهاالسلام مِنَ البُكاءِ. [۱۲]

كمال الدينـ به نقل از ابن عبّاس ـ:وقتى حسين بن على عليهالسلام زاده شد و زمان تولّدش شامگاه پنجشنبه ـ شب جمعه ـ بود... جبرئيل عليهالسلام همان گونه كه خداى عز و جل به او دستور داده بود، بر پيامبر صلىاللهعليهوآله فرود آمد و به ايشان تهنيت گفت و ايشان را دلدارى داد.

پيامبر صلى الله عليه و آله به جبرئيل گفت: «امّتم او را مى كشند ؟».

جبرئيل به پيامبر صلى الله عليه و آله گفت: آرى، اى محمّد !

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «اينان، امّت من نيستند ! از اين گروهِ امّتم بيزارم و خداى عز و جل نيز از آنها بيزار است».

جبرئيل عليه السلام گفت: من هم از آنان بيزارم، اى محمّد !

پس پيامبر صلى الله عليه و آله نزد فاطمه عليهاالسلام رفت و به او تهنيت گفت و دلدارى اش داد. فاطمه عليهاالسلام گريست و گفت: اى كاش من او را نزاده بودم ! كشنده حسين، در آتش است.

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «اى فاطمه! من بر اين، گواهى مى دهم، او كشته نمى شود، مگر اين كه فرزندى از او باقى مى ماند كه امامان هدايتگر پس از او، از نسل اويند...».

فاطمه عليهاالسلام از گريستن آرام گرفت.

گريه بر جعفر بن ابى‌طالب

المصنّف لعبد الرزّاق عن أسماء بنت عميس : لَمّا اُصيبَ جَعفَرٌ جاءَني رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله وقالَ: يا أسماءُ، لا تَقولي هَجراً ولا تَضرِبي صَدراً. قالَت: وأقبَلَت فاطِمَةُ وهُوَ [۱۳] يَقولُ: يَابنَ عَمّاه ! فَقالَ النَّبِيُّ: عَلى مِثلِ جَعفَرٍ فَلتَبكِ الباكِيَةُ. [۱۴]

المصنّف، عبد الرزاقـ به نقل از اسماء بنت عميس ـ:چون جعفر شهيد شد، رسول خدا صلىاللهعليهوآله، نزد من آمد گفت: اى اسماء [در عزاى جعفر] حرف ناخوشايند مزن و بر سينه مكوب. اسماء گويد: فاطمه عليهاالسلام در حالى كه مىگريست و «آه بر عموزادهام !» مىگفت، وارد شد. پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله فرمود: «گريهكننده بايد براى [كسى] چون جعفر بگريد».

الإمام الصادق عليه السلامـ في ذِكرِ استِشهادِ جَعفَرِ بنِ أبي طالِبٍ ـ:قالَ رَسولُ اللّهِ صلىاللهعليهوآله لِفاطِمَةَ عليهاالسلام: اِذهَبي فَابكي عَلَى ابنِ عَمِّكِ، ولا تَدعي بِثُكلٍ[۱۵]؛ فَما قُلتِ فَقَد صَدَقتِ.[۱۶]

امام صادق عليه‌السلامـ در يادكردِ شهادت جعفر بن ابى طالب ـ:رسول خدا صلىاللهعليهوآله به فاطمه عليهاالسلام فرمود: «برو براى پسرعمويت گريه كن و چون فرزندمردگان مويه و زارى مكن ؛ آنگاه هر چيز ديگرى كه گفتى، راست گفتهاى».

جهاد

فاطمة عليهاالسلامـ في خُطبَةٍ لَها ـ:فَرَضَ اللّهُ... الجِهادَ عِزّاً لِلإِسلامِ.[۱۷]

فاطمه عليهاالسلامـ در يك سخنرانى ـ:خداوند،... جهاد را براى عزّت اسلام، واجب ساخت.

فاطمةُ عليهاالسلامـ في دُعائِها عَقيبَ فَريضةِ الظُّهرِ ـ:اللّهُمَّ إنّي أسألُكَ قَولَ التَّوّابينَ وعَمَلَهُم، ونَجاةَ المُجاهِدينَ وثَوابَهُم.[۱۸]

فاطمه عليهاالسلامـ در دعايش پس از نماز ظهر ـ:خدايا ! گفتار و كردارِ توبهكاران، و رستگارى و پاداشِ مجاهدان را از تو مىطلبم.

حج

فاطمةُ عليهاالسلامـ في خُطبَةٍ لَها ـ:فَرَضَ اللّهُ... الحَجَّ تَسنِيَةً[۱۹]لِلدّينِ.[۲۰]

فاطمه عليهاالسلامـ در يك سخنرانى ـ:خداوند... حج را براى شكوه اسلام واجب كرد.

شرم

فاطمة عليهاالسلام عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله : إنَّ الحَياءَ مِنَ الإِيمانِ، وَالإِيمانَ فِي الجَنَّةِ. [۲۱]

فاطمه عليهاالسلامـ به نقل از رسول خدا صلىاللهعليهوآله ـ:... به راستى شرم، از ايمان است و ايمان، در بهشت جاى دارد.

اخلاص در عبادت

فاطمة عليهاالسلام : مَن أصعَدَ إلَى اللّهِ خالِصَ عِبادَتِهِ، أهبَطَ اللّهُ عز و جل إلَيهِ أفضَلَ مَصلَحَتِهِ. [۲۲]

فاطمه عليهاالسلام: هر كه عبادت خالصانه خود را به درگاه خدا فرا برد، خداوند عز و جل بهترين كارى را كه به صلاح اوست برايش فرو فرستد.

زكات

فاطمةُ عليهاالسلامـ في خُطبَةٍ لَها ـ:فَجَعَلَ اللّهُ... الزَّكاةَ تَزكِيَةً لِلنَّفسِ، ونَماءً فِي الرِّزقِ.[۲۳]

فاطمه عليهاالسلامـ در يك سخنرانى ـ:خداوند... زكات را پاك كننده جان و افزاينده روزى قرار داد.

عنها عليهاالسلامـ في خُطبَةٍ لَها ـ:فَرَضَ اللّهُ الإِيمانَ تَطهيراً مِنَ الشِّركِ... وَالزَّكاةَ زِيادَةً فِي الرِّزقِ.[۲۴]

فاطمه عليهاالسلامـ در يك سخنرانى ـ:خداوند ايمان را پاك كننده از شرك... و زكات را افزاينده روزى ساخت.

زيارت مزار شهيدان

الإمام الحسين عليه السلام : إنَّ فاطِمَةَ بِنتَ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله كانَت تَزورُ قَبرَ عَمِّها حَمزَةَ كُلَّ جُمُعَةٍ، فَتُصَلّي وتَبكي عِندَهُ. [۲۵]

امام حسين عليه‌السلام:فاطمه دختر پيامبر صلىاللهعليهوآله، هر جمعه به زيارت قبر عمويش حمزه مىرفت و در كنار آن، نماز مىگزارد و مىگريست.

الإمام الباقر عليه السلام : كانَت فَاطِمَةُ عليهاالسلام تَزورُ قَبرَ حَمزَةَ وتَقومُ عَلَيهِ، وكانَت في كُلِّ سَنَةٍ تَأتي قُبورَ الشُّهَداءِ مَعَ نِسوَةٍ مَعَها، فَيَدعونَ ويَستَغفِرنَ. [۲۶]

امام باقر عليه‌السلام:فاطمه عليهاالسلام همواره قبر حمزه را زيارت مىكرد و در كنار آن مىايستاد. او هر ساله با زنان همراهش به كنار مزار شهيدان مىرفت سپس دعا مىخواندند و استغفار مىكردند.

الإمام الصادق عليه السلام : إنَّ فاطِمَةَ عليهاالسلام كانَت تَأتي قُبورَ الشُّهداءِ في كُلِّ غَداةِ سَبتٍ، فَتَأتي قَبرَ حَمزَةَ وتَتَرَحَّمُ عَلَيهِ وتَستَغفِرُ لَهُ. [۲۷]

امام صادق عليه‌السلام:فاطمه عليهاالسلام هر صبح شنبه به زيارت قبور شهدا مىرفت، نزد قبر حمزه مىرفت و براى او رحمت و آمرزش مىطلبيد.

الإمام الصادق عليه السلام : عاشَت فاطِمَةُ عليهاالسلام بَعدَ أبيهَا خَمسَةً وسَبعِينَ يَوماً لَم تُرَ كاشِرَةً ولا ضاحِكَةً، تَأتي قُبورَ الشُّهَداءِ في كُلِّ جُمْعَةٍ [۲۸] مَرَّتَينِ ؛ الإثنَينَ وَالخَميسَ، فَتَقولُ: هاهُنا كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله، هاهُنا كانَ المُشرِكونَ. [۲۹]

امام صادق عليه‌السلام:فاطمه عليهاالسلام پس از پدرش ۷۵ روز زندگى كرد و هرگز متبسم و خندان ديده نشد. هر هفته دوبار ـ دوشنبه و پنجشنبه ـ كنار قبر شهيدان مىآمد و [با اشاره به منطقه جنگ اُحد] مىگفت: رسول خدا صلىاللهعليهوآله آنجا بود و مشركان آن سو بودند.

سخاوتمندى

فاطمةُ عليهاالسلام : قالَ لي أبي رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله:... السَّخاءُ شَجَرَةٌ فِي الجَنَّةِ وأغصانُها فِي الدُّنيا، فَمَن تَعَلَّقَ بِغُصنٍ مِن أغصانِها أدخَلَهُ الجَنَّةَ. [۳۰]

فاطمه عليهاالسلام: پدرم رسول خدا صلىاللهعليهوآله به من فرمود:... سخاوت، درختى است در بهشت و شاخههايش در دنيا هستند ؛ هر كس به شاخهاى از شاخههاى آن در آويزد، او را به بهشت درآورد».

شب‌زنده‌دارى شب قدر

دعائم الإسلام : كانَت فاطِمَةُ عليهاالسلام لا تَدَعُ أحَداً مِن أهلِها يَنامُ تِلكَ اللَّيلَةَ [اللَّيلَةَ الثّالِثَةَ وَالعِشرينَ] وتُداويهِم بِقِلَّةِ الطَّعامِ، وتَتَأَهَّبُ لَها مِنَ النَّهارِ، وتَقولُ: مَحرومٌ مَن حُرِمَ خَيرَها. [۳۱]

دعائم الإسلام:فاطمه عليهاالسلام نمىگذاشت كسى از خانوادهاش در آن شب (شب بيست و سوم) بخوابد و [خواب]آنان را با كم خوردن درمان مىكرد و از روز براى آن شب، آماده مىشد و مىفرمود: «محروم است كسى كه از خير آن بى بهره ماند».

شفا خواستن با سوره حمد

الإمام عليّ عليه السلام : اِعتَلَّ الحُسَينُ فَاشتَدَّ وَجَعُهُ، فَاحتَمَلَتهُ فاطِمَةُ عليهاالسلام فَأَتَت بِهِ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله مُستَغيثَةً مُستَجيرَةً، فَقالَت: يا رَسولَ اللّهِ، اُدعُ اللّه لاِبنِكَ أن يَشفِيَهُ، ووَضَعَتهُ بَينَ يَدَيهِ. فَقامَ صلى الله عليه و آله حَتّى جَلَسَ عِندَ رَأسِهِ، ثُمَّ قالَ: يا فاطِمَةُ يا بُنَيَّةُ، إنَّ اللّه هُوَ الَّذي وَهَبَهُ لَكِ، هُوَ قادِرٌ عَلى أن يَشفِيَهُ.

فَهَبَطَ عَلَيهِ جَبرَئيلُ، فَقالَ: يا مُحَمَّدُ، إنَّ اللّه لَم يُنزِل عَلَيكَ سورَةً مِنَ القُرآنِ إلاّ فيها فاء، وكلُّ فاءٍ مِن آفَةٍ ما خَلا «الحَمدُ للّه »، فَإِنَّهُ لَيسَ فيها فاءٌ، فَادعُ بِقَدَحٍ مِن ماءٍ فَاقرَأ فيهِ الحَمدَ أربَعينَ مَرَّةً، ثُمَّ صُبَّهُ عَلَيهِ فَإِنَّ اللّه يَشفيهِ. فَفَعَلَ ذلِكَ، فَكَأَنَّما أُنشِطَ مِن عِقالٍ [۳۲] . [۳۳]

امام على عليه‌السلام:حسين بيمار شد و بيماريش شدت گرفت. فاطمه عليهاالسلام او را برداشت و يارى خواهانه و پناهجويانه نزد پيامبر صلىاللهعليهوآله برد و گفت: اى رسول خدا، از خدا بخواه پسرت را شفا دهد و او را در برابر پيامبر گذاشت. رسول خدا صلىاللهعليهوآله برخاست و دركنار سر كودك نشست و گفت: فاطمه، دخترم، خداوند همانى است كه او را به تو داده است و همو قادر است او را شفا دهد.

جبرئيل نزد پيامبر صلى الله عليه و آله فرود آمد و گفت: اى محمّد، خداوند براى تو سوره اى از قرآن را نفرستاده مگر اين كه در آن كه حرف «فاء» هست، و هر «فاء» نشانه آفت و آسيبى است، به جز سوره حمد كه «فاء» ندارد. پس يك ظرف آب بخواه و بر آن چهل سوره حمد بخوان و آن را به او [حسين] بپاش كه خداوند او را شفا مى دهد. پيامبر اين كار را كرد و گويى [حسين] از بند رها شد.

شكيبايى

فاطمةُ عليهاالسلامـ في خُطبَةٍ لَها ـ:فَرَضَ اللّهُ... الصَّبرَ مَعونَةً عَلَى الاِستيجابِ.[۳۴]

فاطمه عليهاالسلامـ در يك سخنرانى ـ:خداوند... صبر را كمكى براى گرفتن پاسخ [دعا] قرار داد.

صله رحم

فاطمةُ عليهاالسلامـ في خُطبَةٍ لَها ـ:فَرَضَ اللّهُ... صِلَةَ الأَرحامِ مَنماةً لِلعَدَدِ.[۳۵]

فاطمه عليهاالسلامـ در يك سخنرانى ـ:خداوند... صله ارحام را براى فزونى افراد مقرّر داشت.

روزه

فاطمةُ عليهاالسلامـ في خُطبَةٍ لَها ـ:فَرَضَ [اللّهُ]... الصِّيامَ تَثبيتاً للإخلاصِ.[۳۶]

فاطمه عليهاالسلامـ در يك سخنرانى ـ:خداوند... روزه را براى استوارسازى اخلاص، واجب كرد.

عنها عليهاالسلام : ما يَصنَعُ الصّائِمُ بِصِيامِهِ إذا لَم يَصُن لِسانَهُ وسَمعَهُ وبَصَرَهُ وجَوارِحَهُ ؟ ! [۳۷]

فاطمه عليهاالسلام: روزه دار، اگر زبان و گوش و چشم و اعضايش را نگه ندارد، با روزهاش مىخواهد چه كند ؟

قربانى كردن

المحاسن عن بشير بن زيد : قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله لِفاطِمَةَ عليهاالسلام: اِشهَدي ذَبحَ ذَبيحَتِكِ ؛ فَإِنَّ أوَّلَ قَطرَةٍ مِنها يُكَفِّرُ اللّهُ بِها كُلَّ ذَنبٍ عَلَيكِ وكُلَّ خَطيئَةٍ عَلَيكِ.

فَسَمِعَهُ بَعضُ المُسلِمينَ فَقالَ: يا رَسولَ اللّهِ، هذا لِأَهلِ بَيتِكَ خاصَّةً أم لِلمُسلِمينَ عامَّةً؟

قالَ: إنَّ اللّه وَعَدَني في عِترَتي أن لا يُطعِمَ النّارَ أحَدا مِنهُم، وهذا لِلنّاسِ عامَّةً. [۳۸]

المحاسنـ به نقل از بشير بن زيد ـ:رسول خدا صلىاللهعليهوآله به فاطمه عليهاالسلام فرمود: «در صحنه ذبح قربانىات حاضر باش كه با اوّلين قطره خون آن، خداوندْ همه گناهان تو را مىآمرزد و از خطاهايت درمىگذرد».

يكى از مسلمانان اين را شنيد و پرسيد: اى رسول خدا ! آيا اين، مخصوص خاندان توست، يا براى همه مسلمانان است ؟

فرمود: «خداوند، مرا وعده داده كه به هيچ يك از عترت و خاندان من، آتش را نچشانَد ؛ اين [كار]براى عموم مردم است».

دادگرى

فاطمةُ عليهاالسلامـ في خُطبَةٍ لَها ـ:فَرَضَ اللّهُ... العَدلَ فِي الأَحكامِ إيناساً للرَّعِيَّةِ.[۳۹]

فاطمه عليهاالسلامـ در يك سخنرانى ـ:خداوند... عدالت در داورىها را براى آرامش مردم، واجب ساخت.

عنها عليهاالسلامـ في خُطبَةٍ لَها ـ:فَرَضَ اللّهُ... العَدلَ تَسكيناً لِلقُلوبِ.[۴۰]

فاطمه عليهاالسلامـ در يك سخنرانى ـ:خداوند... عدالت را براى آرامش دلها واجب كرد.

امر به معروف

فاطمة عليهاالسلامـ في خُطبَةٍ لَها ـ:فَرَضَ اللّهُ... الأَمرَ بِالمَعرُوفِ مَصلَحَةً لِلعَامَّةِ.[۴۱]

فاطمه عليهاالسلامـ در يك سخنرانى ـ:خداوند... امر به معروف را براى اصلاح توده مردم، واجب ساخت.

عفّت و حيامندى

فضائل فاطمة الزهراء للحاكم عن سعيد بن المسيّب عن الإمام عليّ عليه السلامـ أنَّهُ قالَ لِفاطِمَةَ عليهاالسلام ـ:ما خَيرٌ لِلنِّساءِ ؟ قالَت: ما لَهُنَّ خَيرٌ مِن أن لا يَرَينَ الرِّجالَ ولا يَرَونَهُنَّ.

قالَ: فَذَكَرتُ ذلِكَ لِلنَّبِيِّ صلى الله عليه و آله وأخبَرتُهُ بِقَولِ فاطِمَةَ عليهاالسلام، فَقالَ: «إنَّ فاطِمَةَ بَضعَةٌ مِنّي». [۴۲]

فضائل فاطمة الزهراء، حاكمـ به نقل از سعيد بن مسيّب ـ:امام على عليهالسلام به فاطمه عليهاالسلامگفت: براى زنان بهترين چيست ؟ ايشان گفت: براى آنان بهتر از اين نيست كه آنان مردان را نبينند و مردان آنان را. على گفت: من اين گفته فاطمه عليهاالسلام را به اطلاع پيامبر صلىاللهعليهوآله رساندم، فرمود: فاطمه، پاره تن من است.

الإمام عليّ عليهم السلام : إنَّ فاطِمَةَ بِنتَ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله استَأذَنَ عَلَيهَا أعمى فَحَجَبَتهُ، فَقالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله: يا فاطِمَةُ، حَجَبتيهِ وهُوَ لا يَراكِ ؟ ! فَقالَت: يا رَسولَ اللّهِ، إن لَم يَكُن يَراني فَأنَا أراهُ، وهُوَ يَشَمُّ الرّيحَ.

فَقالَ لَهَا النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله: أشهَدُ أنَّكِ بَضعَةٌ مِنّي. [۴۳]

امام على عليه‌السلام:مردى نابينا از فاطمه دختر رسول خدا صلىاللهعليهوآله اجازه [ورود به منزل] خواست، فاطمه از او حجاب گرفت. پيامبر صلىاللهعليهوآله فرمود: از او حجاب گرفتى با اينكه او تو را نمىبيند. فاطمه گفت: اى رسول خدا، اگر او مرا نمىبيند من كه او را مىبينم و او بو را استشمام مىكند.

پيامبر صلى الله عليه و آله به فاطمه گفت: گواهى مى دهم تو پاره من من هستى.

آموزش دادن

الإمام عليّ عليه السلام : حَضَرَتِ امرَأَةٌ عِندَ فاطِمَةَ الصِّدّيقَةِ عليهاالسلام فَقالَت: إنَّ لي والِدَةً ضَعيفَةً وقَد لُبِّسَ عَلَيها في أمرِ صَلاتِها شَيءٌ، وقَد بَعَثَتني إلَيكِ أسأَلُكِ، فَأَجَابَتها عَن ذلِكَ، ثُمَّ ثَنَّت، فَأَجابَت، ثُمَّ ثَلَّثَت إلى أن عَشَّرَت، فَأَجابَت، ثُمَّ خَجِلَت مِنَ الكَثرَةِ وقالَت: لا أشُقُّ عَلَيكِ يا بِنتَ رَسولِ اللّهِ، قالَت فاطِمَةُ عليهاالسلام: هاتِي سَلي عَمّا بَدا لَكِ، أرَأيتِ مَنِ اكتُرِيَ يَصعَدُ يَوماً إلى سَطحٍ بِحِملٍ ثَقيلٍ وكِراهُ مِئَةُ ألفِ دينارٍ، أيثقُلُ عَلَيهِ ؟ قالَت: لا، فَقالَت: اُكريتُ[اكتَرَيتُ] أنا لِكُلِّ مَسأَلَةٍ بِأَكثَرَ مِن مِل ءِ ما بَينَ الثَّرى إلَى العَرشِ لُؤلؤاً، فَأَحرى أن لا يَثقُلَ عَلَيَّ، سَمِعتُ أبي صلى الله عليه و آله يَقولُ:

«إنَّ عُلَماءَ شيعَتِنا يُحشَرونَ فَيُخلَعُ عَلَيهِم مِن خِلَعِ الكَراماتِ عَلى قَدرِ كَثرَةِ عُلومِهِم وجِدِّهِم في إرشادِ عِبادِ اللّهِ، حَتّى يُخلَعَ عَلَى الواحِدِ مِنهُم ألفُ ألفِ خِلعَةٍ مِن نورٍ، ثُمَّ يُنادي مُنادِي رَبِّنا عز و جل: أيُّهَا الكافِلونَ لِأَيتامِ آلِ مُحَمَّدٍ، النّاعِشونَ لَهُم عِندَ انقِطاعِهِم عَن آبائِهِمُ الَّذينَ هُم أئِمَّتُهُم، هؤلاءِ تَلامِذَتُكُم وَالأَيتامُ الَّذينَ كَفَلتُموهُم وَنَعَشتُموهُم، فَاخلَعوا عَلَيهِم خِلَعَ العُلومِ فِي الدُّنيا، فَيَخلَعونَ عَلى كُلِّ واحِدٍ مِن اُولئِكَ الأَيتامِ عَلى قَدرِ ما أخَذَ عَنهُم مِنَ العُلومِ، حَتّى إنَّ فيهِم ـ يَعني فِي الأَيتامِ ـ لَمَن يُخلَعُ عَلَيهِ مِئَةُ ألفِ حُلَّةٍ، وكَذلِكَ يَخلَعُ هؤلاءِ الأَيتامُ عَلى مَن تَعَلَّمَ مِنهُم. ثُمَّ إنَّ اللّه تَعالى يَقولُ: أعيدوا عَلى هؤلاءِ العُلَماءِ الكافِلينَ لِلأَيتامِ حَتّى تُتِمّوا لَهُم خِلَعَهُم وَتُضَعِّفوها، فَيُتِمُّ لَهُم ما كانَ لَهُم قَبلَ أن يَخلَعوا عَلَيهِم ويُضاعِفُ لَهُم، وكَذلِكَ مَرتَبَتُهُم [۴۴] مِمَّن خَلَعَ عَلَيهِم عَلى مَرتَبَتِهِم».

قالَت فاطِمَةُ عليهاالسلام: يا أَمَةَ اللّهِ، إنَّ سِلكاً مِن تِلكَ الخِلَعِ لَأَفضَلُ مِمّا طَلَعَت عَلَيهِ الشَّمسُ ألفَ ألفِ مَرَّةٍ، وما فَضلُ ما طَلَعَت عَلَيهِ الشَّمسُ ؟ ! فَإِنَّهُ مَشوبٌ بِالتَّنغيصِ وَالكَدَر. [۴۵]

امام على عليه‌السلام:زنى به حضور فاطمه صديقه عليهاالسلام رسيد و گفت: مادرى ناتوان دارم كه در نمازش ابهام دارد و مرا نزد تو فرستاده تا درباره آن بپرسم.

فاطمه عليهاالسلام بدان پرسش، پاسخ داد و زن، پرسش دوم را پرسيد، سپس سومى و چهارمى را و تا ده سؤال پرسيد و ايشان همه را پاسخ داد.

زن از فراوانىِ پرسش ها خجالت زده گفت: اى دختر رسول خدا ! ديگر مزاحم شما نمى شوم.

فاطمه عليهاالسلام فرمود: «هرچه مى خواهى، بپرس. آيا اگر كسى را براى بالا بردن بارى سنگين اجير كنند و به او ۱۰۰ هزار دينار مزد دهند، بر او سنگين مى آيد ؟»

گفت: نه.

فرمود: «من براى هر پرسشى، انبوهى از مرواريد، بيش از فضاى ميان فرش تا عرش، پاداش گرفتم ؛ پس سزاوارتر است كه بر من، گران نيايد. از پدرم صلى الله عليه و آله شنيدم كه مى فرمود: دانشمندانِ پيرو ما، در حالى محشور مى شوند كه بر آنها خلعت هاى كريمانه اى به اندازه فراوانىِ دانش و جدّيتشان در راهنمايى بندگان خدا مى پوشانند، تا آنجا كه بر بعضى از آنها هزار هزار خلعت از نور مى پوشانند. سپس منادى پروردگارمان عز و جل ندا در مى دهد: اى يتيم نوازان خاندان محمّد ! اى كسانى كه هنگام جدايى آنان از پدرانشان ـ كه همان پيشوايان آنها بودند ـ آنان را يارى كرديد و برپا داشتيد ! اينان شاگردان شمايند و يتيمانى هستند كه آنان را سرپرستى كرديد و سرپا و استوارشان نگه داشتيد ؛ پس خلعت هاى علوم [فرا گرفته] در دنيا را بر آنان بپوشانيد. سپس بر هريك از آن يتيمان، به اندازه دانش هايى كه از آنان فرا گرفته است، خلعت مى پوشانند، تا آنجا كه بر بعضى افراد، ۱۰۰ هزار خلعت پوشانده مى شود و همين گونه، اين يتيمان بر هركس كه از آنها دانش فرا گرفته، خلعت مى پوشانند.

سپس خداوند متعال مى گويد: دوباره به اين دانشمندانِ يتيم نواز، خلعت دهيد و خلعتشان را كامل و چند چندان گردانيد. سپس براى آنان آنچه را قبل از خلعت دادن داشتند كامل مى كنند و مضاعف مى گردانند و همين طور به اندازه منزلت هركس، خلعتش را دوچندان مى كنند».

فاطمه عليهاالسلام سپس فرمود: «اى بنده خدا ! يك رشته نخ اين خلعت ها، هزار هزار بار از آنچه خورشيد بر آن تابيده است (دنيا)، برتر است و آنچه خورشيد بر آن تابيده چه فضيلتى دارد؟! زيرا [نعمتِ دنيا] آميخته با ناگوارى تيرگى است».

حجّت آموزى

الإمام العسكريّ عليه السلام : قالَت فاطِمَةُ عليهاالسلام وقَدِ اختَصَمَ إلَيهَا امرَأَتانِ فَتَنازَعَتا في شَيءٍ مِن أمرِ الدّينِ، إحداهُما مُعانِدَةٌ وَالاُخرى مُؤمِنَةٌ، فَفَتَحَت عَلَى المُؤمِنَةِ حُجَّتَها فَاستَظهَرَت عَلَى المُعانِدَةِ، فَفَرِحَت فَرَحاً شَديداً.

فَقالَت فاطِمَةُ: إنَّ فَرَحَ المَلائِكَةِ بِاستِظهارِكِ عَلَيها أشَدُّ مِن فَرَحِكِ، وإنَّ حُزنَ الشَّيطانِ ومَرَدَتِهِ بِحُزنِها عَنكِ أشَدُّ مِن حُزنِها، وإنَّ اللّه عز و جل قالَ لِلمَلائِكَةِ: أوجِبوا لِفاطِمَةَ بِما فَتَحَت عَلى هذِهِ المِسكينَةِ الأَسيرَةِ مِنَ الجِنانِ ألفَ ألفِ ضِعفٍ مِمّا كُنتِ أعدَدتِ لَها، وَاجعَلوا هذِهِ سُنَّةً في كُلِّ مَن يَفتَحُ عَلى أسيرٍ مِسكينٍ فَيَغلِبُ مُعانِداً مِثلَ ألفِ ألفِ ما كانَ لَهُ مُعَدّاً مِنَ الجِنانِ. [۴۶]

امام عسكرى عليه‌السلام:دو زن كه باهم درباره مسئلهاى دينى كشمكش داشتند و يكى از آن دو با دين عناد داشت و ديگرى مؤمن بود، پيش فاطمه طرح دعوا كردند و ايشان، حجت را براى زن مؤمن كاملاً باز و شرح كرد، و او بر زن معاند غالب آمد و خيلى خوشحال شد. فاطمه عليهاالسلامفرمود: خوشحالى فرشتگان از چيره شدن تو بر او، از خوشحالى خودت بيشتر بود و اندوه شيطان و افرادش به خاطر اندوه آن زن از تو، به مراتب بيشتر از اندوه خود او بود. خداوند عز و جل به فرشتگان فرمود: براى فاطمه از بهشت هزارهزار برابر بيش از آنچه فاطمه براى آن زن مهيا كرده بود، مهيا كنيد، به خاطر گشايشى كه در كار اين زن مسكين گرفتار كرد. و اين را ـ كه همانند هزارهزار مرتبه بيش از بهشتى كه برايش فراهم شده ـ سنّت قرار دهيد براى هر كسى كه گشايشى بر هر اسيرِ مسكينى فراهم كند و او بر معاند فائق شود.

قصاص

فاطمةُ عليهاالسلامـ في خُطبَةٍ لَها ـ:فَرَضَ اللّهُ... القِصاصَ حَقناً لِلدِّماءِ.[۴۷]

فاطمه زهرا عليهاالسلامـ در يك سخنرانى ـ:خداوند... قصاص را، براى حفظ خونها، واجب كرد.

وفاى به نذر

فاطمةُ عليهاالسلامـ في خُطبَةٍ لَها ـ:فَرَضَ اللّهُ... الوَفاءَ بِالنَّذرِ تَعريضاً لِلمَغفِرَةِ.[۴۸]

فاطمه عليهاالسلامـ در يك سخنرانى ـ:خداوند... وفاى به نذر را براى در معرض آمرزش قرار گرفتنِ [آدمى]واجب ساخت.

تقوا

فاطمةُ عليهاالسلامـ في خُطبَةٍ لَها ـ:اِتَّقُوا اللّهحَقَّ تُقاتِهِ ولا تَمُوتُنَّ إلاّ وأنتُم مُسلِمونَ، وأَطيعُوا اللّهفيما أمَرَكُم بِهِ و [ما] نَهاكُم عَنهُ فَإِنَّهُ إنَّما يَخشَى اللّهمِن عِبادِهِ العُلَماءُ[۴۹].[۵۰]

فاطمه عليهاالسلامـ در يك سخنرانى ـ:از خداوند، آنگونه كه شايسته پروا كردن از اوست، پروا كنيد و جز مسلمان نميريد و خداوند را در آنچه به شما فرمان داده و از آنچه نهى كرده، اطاعت كنيد ؛ چرا كه بندگان عالِم خداوند از او خوف دارند.

خواندن قرآن هنگام زادن

الإمام زين العابدين عن أبيه عليهماالسلام عن فاطمة عليهاالسلام: أنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله لَمّا دَنا وِلادُها أمَرَ اُمَّ سَلَمَةَ [۵۱] وزَينَبَ بِنتَ جَحشٍ أن تَأتِيا فاطِمَةَ فَتَقرَآ عِندَها آيَةَ الكُرسِيِّ، و«إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ» [۵۲] إلى آخِرِ الآيَةِ، وتُعَوِّذاها بِالمُعَوِّذَتَينِ. [۵۳]

امام زين العابدين عليه‌السلامـ به نقل از پدرش، در باره مادرش فاطمه عليهاالسلام ـ:چون هنگام وضع حمل فاطمه عليهاالسلامنزديك شد، پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله به اُمّ سلمه و زينب دختر جَحْش، دستور داد نزد فاطمه عليهاالسلام بروند و در كنار او، آية الكرسى و آيه «إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ» را تا آخر آن بخوانند و با مُعوّذتين (سوره‌هاى فلق و ناس) وى را در پناه [كلام خدا] قرار دهند.


[۱]. هكذا ، و يحتمل أيضاً : «البذيءَ السُّؤال» ، وفي مجمع الزوائد : «الفاحش البذيء ، السائل المُلحِف» .

[۲]. المعجم الكبير : ج ۱۰ ص ۱۹۶ ح ۱۰۴۴۲

[۳]. الكريسة : مصغّر الكرّاسة ، وهي الجزء من الصحيفة اُنظر : لسان العرب : ج ۶ ص ۱۹۳ «كريس» .

[۴]. الكافي : ج ۲ ص ۶۶۷ ح ۶ عن زراره ،

[۵]. التفسير المنسوب إلى الإمام العسكريّ عليه‏السلام : ص ۳۵۴ ح ۲۴۳

[۶]. كتاب من لا يحضره الفقيه : ج ۳ ص ۵۶۸ ح ۴۹۴۰ عن زينب بنت الإمام عليّ عليهماالسلام ،

[۷]. كنز العمّال : ج ۱۶ ص ۴۶۲ ح ۴۵۴۴۳.

[۸]. دلائل الإمامة : ص ۱۰۲ ح ۳۰ ،

[۹]. في المصدر : «ما يصيب» ، والصواب ما أثبتناه كما في كامل الزيارات وبحار الأنوار .

[۱۰]. في بحار الأنوار : «ميتة» بدل «ميتته» .

[۱۱]. تفسير فرات : ص ۱۷۱ ح ۲۱۹ ، كامل الزيارات : ص ۱۴۴ ح ۱۷۰

[۱۲]. كمال الدين : ص۲۸۲ و۲۸۳ ح۳۶

[۱۳]. كذا ، في أكثر المصادر : «هي تقول» بدل «هو يقول» ، و الظاهر أنّه الصواب .

[۱۴]. المصنّف لعبدالرزّاق : ج ۳ ص ۵۵۰ ح ۶۶۶۶

[۱۵]. الثُّكل : الموت والهلاك وفقدان الحبيب أو الولد تاج العروس : ج ۱۴ ص ۸۷ «ثكل» .

[۱۶]. إعلام الورى : ج ۱ ص ۲۱۴

[۱۷]. كتاب من لا يحضره الفقيه : ج ۳ ص ۵۶۸ ح ۴۹۴۰

[۱۸]. الكافي : ج ۲ ص ۵۹۳ ح ۳۳

[۱۹]. الظاهر أنّها من السناء؛ أي الرفعة والمجد والشرف

[۲۰]. كتاب من لا يحضره الفقيه : ج ۳ ص ۵۶۸ ح ۴۹۴۰ ،

[۲۱]. المعجم الكبير : ج ۱۰ ص ۱۹۶ ح ۱۰۴۴۲

[۲۲]. عدّة الداعي : ص ۲۱۸ ،

[۲۳]. الاحتجاج : ج ۱ ص ۲۵۸ ح ۴۹

[۲۴]. كتاب من لا يحضره الفقيه : ج ۳ ص ۵۶۸ ح ۴۹۴۰.

[۲۵]. المستدرك على الصحيحين : ج ۱ ص ۵۳۳ ح ۱۳۹۶ ،

[۲۶]. دعائم الإسلام : ج ۱ ص ۲۳۹ ، بحار الأنوار : ج ۷۹ ص ۱۶۹ .

[۲۷]. تهذيب الأحكام : ج ۱ ص ۴۶۵ ح ۱۵۲۳

[۲۸]. أي كلّ اُسبوع ، قال الفيّومي : يوم الجمُعة سُمّي بذلك لاجتماع الناس به ،

[۲۹]. الكافي : ج ۳ ص ۲۲۸ ح ۳ وج ۴ ص ۵۶۱ ح ۳

[۳۰]. دلائل الإمامة : ص ۷۱ ح ۹

[۳۱]. دعائم الإسلام : ج ۱ ص ۲۸۲

[۳۲]. أنشطتُ العقال : حَلَلته ، وأنشطت البعير من عقاله : اُطلقته

[۳۳]. دعائم الإسلام : ج ۲ ص ۱۴۶ ح ۵۱۴ ،

[۳۴]. كتاب من لا يحضره الفقيه : ج ۳ ص ۵۶۸ ح ۴۹۴۰

[۳۵]. كتاب من لا يحضره الفقيه : ج ۳ ص ۵۶۸ ح ۴۹۴۰

[۳۶]. علل الشرائع : ص ۲۴۸ ح ۲ ،

[۳۷]. دعائم الإسلام : ج ۱ ص ۲۶۸ عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم‏السلام ،

[۳۸]. المحاسن : ج ۱ ص ۱۴۲ ح ۱۹۱ ،

[۳۹]. كتاب من لا يحضره الفقيه : ج ۳ ص ۵۶۸ ص ۴۹۴۰ عن زينب بنت الإمام عليّ عليه‏السلام

[۴۰]. كتاب من لا يحضره الفقيه : ج ۳ ص ۵۶۸ ح ۴۹۴۰ عن زينب بنت الإمام عليّ عليهماالسلام

[۴۱]. كتاب من لا يحضره الفقيه : ج ۳ ص ۵۶۸ ص ۴۹۴۰ عن زينب بنت الإمام عليّ عليهماالسلام

[۴۲]. فضائل فاطمة الزهراء للحاكم : ص ۵۴ ح ۳۹

[۴۳]. العدد القويّة : ص ۲۲۴ ح ۱۶ عن الإمام الصادق عن أبيه عليهماالسلام ،

[۴۴]. في بحار الأنوار ج ۷ ص ۲۲۴ ح ۱۴۴ : «من بمرتبتهم» بدل مرتبتهم» .

[۴۵]. منية المريد : ص۱۱۵

[۴۶]. الاحتجاج : ج ۱ ص ۱۸ ح ۱۵

[۴۷]. كتاب من لا يحضره الفقيه : ج ۳ ص ۵۶۸ ص ۴۹۴۰ عن زينب بنت الإمام عليّ عليهماالسلام

[۴۸]. كتاب من لا يحضره الفقيه : ج ۳ ص ۵۶۸ ص ۴۹۴۰ عن زينب بنت الإمام عليّ عليهماالسلام

[۴۹]. ضمّنت عليهاالسلام كلامها هذا آيتين من كتاب‏اللّه‏ تعالى، هما الآية۱۰۲ من سورة آل عمران، والآية۲۸ من سورة فاطر.

[۵۰]. الاحتجاج : ج ۱ ص ۲۵۹ ح ۴۹ عن عبد اللّه‏ بن الحسن بإسناده عن آبائه عليهم‏السلام ،

[۵۱]. وفي النسخة التي بأيدينا «اُمّ سليم» ، والصواب ما أثبتناه من مصادر اُخرى .

[۵۲]. الأعراف : ۵۴ .

[۵۳]. عمل اليوم والليلة لابن السني : ص ۲۱۹ ح ۶۲۰ عن موسى بن أبي حبيب ،