دلیل اصلی منع از تدوین حدیث

پرسش :

دلیل اصلی که سبب شد در چند دهه پس از پیامبر(ص) مانع نوشتن و نشر حدیث ایشان بشوند چه بود؟



پاسخ :

به نظر می رسد دلیل اصلی در جلوگیری از تدوین روایات پیامبر(ص)، افزون بر جلوگیری از نشر فضائل اهل بیت(ع)، تلاش حاکمان در ترویج فرهنگ و اندیشه خود و جایگزینی آن به جای سنّت نبوی بوده است. آنان، برخی قواعد و قوانین زمان پیامبر اکرم(ص)را مطابق با میل یا سلیقه خود نمی دیدند و به ناتمام بودن آن احکام باور داشتند.

سخن مشهور خلیفه دوم، نشان از این اعتقاد دارد:

دو متعه (متعه حج و متعه نساء) در زمان پیامبر(ص)، حلال بود و من، آن را حرام می کنم.[۱]

خلیفه دوم، با این سخن، تحریم خود را حاکم بر نظر پیامبر اکرم(ص) و ناسخ آن می شمارد. می توان ادّعا کرد که اعتقاد آنها بر عدم حجّیت انحصاری همه سخنان پیامبر(ص) در همه حوزه ها و برتر دانستن باور عرفی و حکومتی نسبت به نظر پیامبر(ص)، عامل اصلی در خارج ساختن سخنان پیامبر(ص) از متن جامعه و تحمیل فهم حاکمان به جامعه بوده است. اعتراض آنان به عبد اللّه بن عمرو بن عاص، نشان دهنده بی اعتقادی آنها به حجّیت سخنان پیامبر(ص) در همه احوال است.

حتّی اقدام خلیفه دوم در جلوگیری از نگارش وصیت پیامبر(ص) در روزهای پایانی عمر ایشان نیز از این اعتقاد، نشئت گرفته است. به گفته او، سخنان پیامبر اکرم(ص)در این زمان و در این حالت، حجّت نیست[۲].

در سخن ابو بکر نیز این گونه آمده است:

هیچ حدیثی از احادیث پیامبر خدا را میان خودتان برای یکدیگر نقل نکنید. اگر هم کسی از شما چیزی پرسید، بگویید: کتاب خدا، حاکم میان ما و شماست. بنا بر این، حلال کتاب خدا را حلال و حرام کتاب خدا را حرام بشمارید.[۳]

موارد دیگری نیز بر اثبات این ادّعا دلالت دارند.[۴]

متأسّفانه، این شیوه و رویکرد، اثرمورد نظر مدعیان را پدید آورد و به اقوال و سخنان حاکمان پس از پیامبر اکرم(ص)حجّیت بخشید. برای نمونه، این اثر گذاری در کتاب الموطّأ، نوشته مالک ـ که بیانگر سنّت مردم مدینه است ـ به سادگی قابل پیگیری و مشاهده است. این کتاب، از نخستین کتاب های تدوین یافته پس از فرمان عمر بن عبد العزیز است که در آن، حدود ۴۸۰ حدیث از پیامبر اکرم(ص) و حدود ۶۱۰ سخن از صحابیان و تابعیان، گزارش شده که بیشترین سخنان صحابیان و تابعیان نیز از خلیفه دوم و عبد اللّه بن عمر، نقل شده است.[۵]

از این رو، می توان گفت: دلیل اصلی در جلوگیری از کتابت و تدوین روایات پیامبر(ص)، اعتبار بخشیدن به سخنان و کارهای حاکمان و صاحبان قدرت بود، تا سخن آنها را در کنار سخنان پیامبر(ص)، یا جای گزین سخن ایشان قرار داده و ملاک عمل، معرّفی کنند.

[۱]. السنن الکبری: ج ۷ ص ۳۳۵ ح ۱۴۱۷۰، سنن سعید بن منصور: ج ۱ ص ۲۱۸ ح ۸۵۲: «کانَتا مُتعَتانِ عَلی عَهدِ رَسولُ اللّه (ص) وأنا أنهی عَنهُما واُعاقِبُ عَلَیهِما».

[۲]. ر. ک: صحیح البخاری: ج ۱ ص ۵۴ ح ۱۱۴ و مسند ابن حنبل: ج ۱ ص ۶۹۵ ح ۲۹۹۲.

[۳]. ر. ک: ح ۴۶۲.

[۴]. ر. ک: تذکرة الحفّاظ: ج ۱ ص ۲ ـ ۷، تدوین السنّة الشریفة: ص ۴۲۳ ـ ۴۲۸.

[۵]. ر. ک: کتاب الموطّأمع التعلیق الممجد: فهرس الأحادیث والآثار.



بخش پاسخ گویی پایگاه حدیث نت