صَعصَعة بن صوحان(م حدود 60 ق)

قومش او را به بزرگی، جلالت، فصاحت، بلاغت، عقل و فضل و دیگران به خطابه و جنگاوری، می شناختند.[۱] با آنکه زمان پیامبر(ص) را درک کرده، ولی به دلیل کم بودن سن و دوری از مدینه، با ایشان ملاقات نداشته است.[۲] عثمان او را به همراه بزرگان کوفه همچون مالک به شام تبعید کرد. [۳] وی از متکلّمان و اصحاب بزرگ امام علی(ع) به شمار می رود.[۴] پس از جنگ جمل نویسنده و حامل نامه امیرالمومنین(ع) به معاویه بود.[۵] همچنین جزء افرادی است که امام حسن(ع) با ذکر نام برای آنها از معاویه امان گرفت[۶] و معاویه به دلیل سخنان تندی که صعصعه با او داشت او را از شام بیرون راند.[۷] مغیره حاکم کوفه، به دستور معاویه او را به بحرین تبعید کرد و وفاتش در کوفه یا تبعیدگاهش در سال ۵۶ ذکر شده است.[۸] بعضی گفته اند: تا خلافت یزید بن معاویه (تا حدود سال ۶۰ ق)، زنده بود.[۹]

مکانت حدیثی

تابعیان و طبقات پس از ایشان، از وی نقل حدیث کرده اند. شعبی،[۱۰] اوزاعی،[۱۱] ابو اسحاق سبیعی،[۱۲] سلمة بن کهیل،[۱۳] مالک بن عمیر،[۱۴] موسی بن مطیر،[۱۵] حبیب بن ابی ثابت[۱۶] و فرزندش عکرمة بن صعصعه،[۱۷] در زمره راویان وی قرار دارند. اهل سنّت، او را توثیق کرده اند.[۱۸] نجاشی، او را راوی عهد نامه معروف امام علی(ع) به مالک یاد کرده است.[۱۹] او فرستاده امام علی(ع) به سوی اصحاب جمل، معاویه و خوارج است.[۲۰] همچنین او از شاهدان بر وصیت مالی امام علی(ع) بوده است.[۲۱]

احادیث و آثار

بیشترین آثار صعصعه گفتگوی او با امام علی(ع) یا دشمنان اهل بیت(ع) است. ابن شاذان، برقی، مفید و ابن شهر آشوب، از علمای شیعه، از وی نقل حدیث کرده اند.[۲۲] در میان صحاح شش گانه، نسائی و ابو داوود و احمد بن حنبل،[۲۳] از وی نقل روایت کرده اند.


[۱] . اُسد الغابة: ج۳ ص۲۱، مروج الذهب: ج۳ ص۴۶.

[۲] . الإصابة: ج۳ ص۳۷۳ ش۴۱۵۰، اُسد الغابة: ج۳ ص۲۱.

[۳] . تاریخ الطبری: ج۴ ص۳۲۳.

[۴] . سیر أعلام النبلاء: ج۳ ص۵۲۸ ش۱۳۴.

[۵] . مروج الذهب: ج۳ ص۴۷.

[۶] . رجال الکشّی: ج۱ ص۲۸۵ ش۱۲۳.

[۷] . رجال الکشّی: ج۱ ص۲۸۵ ش۱۲۳.

[۸] . الأعلام: ج۳ ص۲۰۵.

[۹] . التاریخ الکبیر: ج۴ ص۳۱۹ ش۲۹۷۹.

[۱۰] . الأمالی، طوسی: ص۲۳۶ ح ۴۱۸ و ص۳۴۷ ح ۷۱۷، مسند ابن راهویه : ج۳ ص۱۰۱۷ ح ۱۲۲۰.

[۱۱] . تفسیر فرات : ص۵۰۴.

[۱۲] . سنن النسائی : ج۸ ص۱۶۶ ح ۵۱۷۰ و ص۳۰۲ ح ۵۶۱۱، السنن الکبری، نسائی: ج۳ ص۲۱۷ ح ۵۱۲۱ و ج۵ ص۴۴۱ ح ۹۴۷۰.

[۱۳] . مسند ابن حنبل: ج۸ ص۵۶ ح ۲۱۳۴۲.

[۱۴] . السنن الکبری، نسائی: ج۳ ص۲۱۷ ح ۵۱۲۲ و ج۵ ص۴۴۱ ح ۹۴۷۱ ـ ۹۴۷۳.

[۱۵] . المستدرک علی الصحیحین : ج۳ ص۱۵۶.

[۱۶] . همان، ص۱۵۷.

[۱۷] . الغیبة، نعمانی: ص۱۹۱.

[۱۸] . الطـبقات الکـبری: ج۳ ص۲۱۷ ح ۵۱۲۲، اُسد الغابة: ج۳ ص۲۱، تهذیب الکمال: ج۱۳ ص۱۶۸ ش۲۸۷۶.

[۱۹] . رجال النجاشی: ج۱ ص۴۶۸ ش۵۴۰.

[۲۰] . الاختصاص: ص۶۴ ـ ۶۵ و ۱۲۱، مجمع الزوائد : ج۶ ص۳۵۷.

[۲۱] . الکافی: ج۷ ص۵۱ ح ۷، تهذیب الأحکام: ج۹ ص۱۴۶ ـ ۱۴۸ ح ۶۰۸.

[۲۲] . المحاسن : ج۲ ص۵۴۳، الإرشاد : ج۱ ص۲۳۶، المناقب ، ابن شهر آشوب: ج۲ ص۲۶۸ و ۲۸۱، الفضائل، ابن شاذان قمی: ص۱۶۷.

[۲۳] . سنـن أبی داود: ج۲ ص۴۷۹ ح ۵۰۱۲، السنن النسائی: ج۸ ص۱۶۶، مسند ابن حنبل: ج۱ ص۱۱۹ ح ۱۳۸.