کساني که هِرّ را از برّ تشخيص نميدهند، و شناختي نسبت به احکام دين ندارند، با اين که اکثرشان اعتراف دارند تقليد ميت جايز نيست، از روي حدس و تخمين، پيروي از نظرات گذشتگان ميکنند. چنين افرادي، ريب و شک و کجي، در کارشان و ضيق در دلهايشان است. نه نمازي و نه زکات و صوم و حجّي، از آنان قبول ميشود؛ زيرا عاملِ بابصيرت نيستند. ۱
و يا از او نقل شده که:
نجاتي براي اهل اجتهاد نيست؛ هرچند از بزرگان طايفه ما بوده باشند. ۲
از اين رو، شيخ يوسف بحراني او را محدّث و اخباريِ سرسختي شمرده است که در کتابهايي چون سفينة النجاة، از مجتهدان سرزنش و بدگويي کرده، نسبت فسق و کفر به برخي از آنان داده، و در اين کار زياده روي کرده است. ۳با اين حال، در مقام عمل و هنگام بحث علمي، چنين افراطي در آرا و انديشههاي فيض کاشاني ديده نميشود. ميتوان گفت که اين تندي، بيشتر در قلم او بوده است. اگر موارد انتقاد و مخاطب گلايههاي فيض را در کنار سيره علميِ او بگذاريم، ميتوانيم بگوييم که حساسيت او، بيش از هر چيز، در فقه بوده و گر نه، در ديگر مباحث؛ بهويژه در تفسير آيات قرآن، استنتاج عقلي را به کار ميگيرد و جايگاه قرآن را همانند اخباريان، دور از دسترس نميشمارد. بنا بر اين، ميتوان همان گونه که بعضي از معاصران گفتهاند، وي را در سلوک علمي، از اخباريان متعادل دانست. ۴
از مباحث مطرح در باره فيض، اتهام گرايش او به تصوّف است. گرچه بتوان قدري تمايل به تصوّف را به او نسبت داد، قطعاً صوفي شمردن او پذيرفته نيست. به گفته شيخ عباس قمي:
دو امر باعث اين نسبت به او شده است: يکي دوستياش با طايفه صوفيه، و ديگري اظهار برائت او از بزرگان مجتهدان و اعتنا نکردنش به مخالفت اجماع
1.مفاتيح الشرائع، ج ۱، ص ۴.
2.روضات الجنات، ج ۶، ص ۸۱.
3.لؤلؤة البحرين، ص ۱۲۱.
4.مقدّمهاي بر فقه شيعه، سيّد حسين مدرّسي طباطبايي، ص ۵۹.