2. دسته دوم، جماعتي هستند که ائمه عليهم السلام، ما را به آنها ارجاع دادهاند که به رواياتشان عمل کنيم و آنان به توصيه خود ائمه، ۱هر حديثي را که از آنان ميشنيدند، مينوشتند و منتشر ميکردند تا به دست آيندگان برسد. از آن جملهاند: زکريا بن آدم، ابان بن تغلَب، عبيد الله حلبي، فضل بن شاذان، عَمْري، ۲و حتي بني فضّال ۳که هرچند فطحي مذهب بودند، در نقل روايت، ثقه شناخته ميشدند. ۴
5. دقت شيعيان در شناسايي احاديث جعلي
البته در زمان ائمه عليهم السلام کتابهاي جعلي نيز در دسترس شيعيان بوده است؛ زيرا در هر زمان، افراد کذّابي بودهاند که بر ائمه افترا ميبستند ۵و دروغپردازاني همچون ابو الخطاب و اصحابش، و مغيرة بن سعيد، ۶افترائات خود را به تأليف نيز در ميآوردند. ولي اصحاب ائمّه نويسندگان اين کتابها را ميشناختند و آثارشان نيز مشخّص بوده است. آنان راضي نميشدند از کتابي حديث نقل کنند، که در آن ريب و شک است. ۷
شبههاي در ريشه اختلاف احاديث
عالمان شيعه، دقّت فراواني در نقل حديث و حفظ آن داشتند و برخي از آنان به قدري احتياط ميکردند که اگر شخصي متهم به نقل حديث از ضعفا ميشد، ديگر از او حديثي نقل نميکردند و ديگران را نيز از نقل احاديث او منع باز ميداشتند. حتي گاهي از وي برائت ميجستند؛ هرچند خودش آدم ثقهاي بود. احمد بن محمّد بن عيسي، چنين برخوردي با احمد بن محمّد بن خالد برقي (صاحب المحاسن) و
1.الکافي، ج ۱، ص ۵۲، ح ۱۰ و ۱۱؛ بحار الأنوار، ج ۲، ص ۱۵۰ ـ ۱۵۳، ح ۲۷، ۳۸، ۴۰ و ۴۷.
2.وسائل الشيعة، ج ۱۸، ص ۱۰۰ ـ ۱۰۷ (صفات القاضي، باب ۱۱) ح ۴، ۸ و ۳۰؛ إختيار معرفة الرجال، ص ۴۹۶، ش ۹۵۱.
3.وسائل الشيعة، ج ۱۸، ص ۱۰۳ (صفات القاضي، باب ۱۱) ح ۱۳.
4.الفوائد المدنية، ص ۵۷.
5.بحار الأنوار، ج ۲، ص ۲۱۷.
6.إختيار معرفة الرجال، ص ۱۰۸، ش ۱۷۴ و ص ۲۲۴ ـ ۲۲۵، ش ۴۰۱ ـ ۴۰۳ و ص ۳۰۲، ش ۵۴۲ ـ ۵۴۵.
7.هداية الأبرار، ص ۸۳ .