نميتواند مصدر تمام تکاليف و جوابگوي همه نيازهاي جامعه در هر عصر و زمان بدون استنباط و تفريع فروع از اصول باشد.۱
مشکل تعاريف
گفتني است که در بسياري از اين گونه تعاريف، «عمل به خبر» بدون قيد است؛ حالْ آن که اخباريان به مطلق اخبار تکيه نميکنند؛ بلکه با قيود و شرايطي خاصّ، تنها به اخباري عمل ميکنند که از ناحيه اهل بيت عليهم السلام رسيده باشد. بنا بر اين، به همه اخبار نبوي نيز عمل نميکنند؛ بلکه از آن ميان، فقط اخباري مورد تأييد آنان است که اهل بيت عليهم السلام از پيامبر نقل کرده باشند.۲
اين که نويسندگان و پژوهشگرانِ نامبرده، اشارهاي به قيود «خبر معتبر» از ديد اخباريان نکردهاند، گويا بدان سبب است که آنان در اين گونه عبارات، نه در مقام ارائه تعريف؛ که در پيِ شناساندنِ وجه تمايز و تفاوتهاي اخباريان با اصوليان بودهاند. هدف، روشن ساختنِ اين نکته بوده است که اخباريان کدام بخش از ادلّه گروه مقابل را معتبر نميشمارند. پس در مقام تبيين رويکرد اخباريان به حديث نبودهاند تا لازم باشد از ديدگاه آنان در باره حديث معتبر نيز ياد کنند. پس ميبينيم که هرچند اخباريان نيز به هر خبري اعتماد نميکنند؛ ولي به هر حال، وجه تمايزشان با اصوليان، در همين «اعتماد به خبر»، تعريف شده است.
اما اگر عبارات يادشده را تعاريفي در باره اخباريان بينگاريم، باز هم به نظر ميرسد که بيشترشان شرح الاسماند و حقيقت و هويت اخباريگري را بيان نميکنند. شايد هم نتوان تعريف جامعي براي اين معنا به دست داد؛ زيرا بزرگان اخباري، اختلافات بسياري در باره ادّله دارند که باعث دشواري تعريف اين مکتب ميشود. برخي از آنان، حجّيت ظواهر قرآن را پذيرفتهاند و بعضي ديگر، پس از متشابه دانستنِ تمام قرآن، بر اين گماناند که ظاهر قرآن فقط به وسيله روايات، محکم