علّامه حلّي، شهيد اوّل، شهيد ثاني، محقّق کرکي، ۱صاحب معالم، وحيد بهبهاني، ناييني و سيّد خويي، ۲و اخبارياني چون: شيخ حرّ عاملي، شيخ حسين کرکي، محمّد امين استرآبادي و فيض کاشاني. ۳ البته اجمالاً بايد گفت که به باور متکلّمان، اين قطع، بايد از روي برهان و دليل به دست آيد، و اخباريان قائلاند که بايد از روايات و محکمات قرآن بوده باشد.
در مقابل مشهور، عدّهاي در اين که علم و يقين در اصول عقايد لازم باشد، ترديد کردهاند. ۴ گروهي نيز قائل به تفصيل شدهاند. ميرزاي قمي و شيخ انصاري، از خواجه نصير الدين طوسي و مقدّس اردبيلي و شيخ بهايي و صاحب مدارک و علّامه مجلسي و فيض کاشاني نقل ميکنند که در اعتقادات، ظن نيز کفايت ميکند. ۵ خواجه نصير الدين طوسي ميگويد:
به مجرّد اين که شخص خدا و رسول الله را تصديق بکند و ايمان به معاد و امام معصوم و بهشت و جهنم داشته باشد، او مؤمن است و لازم نيست اينها از روي ادلّهاي باشد که متکلّمان مطرح کردهاند و رسول خدا صلي الله عليه و آله نيز عرب را بيشتر از اين، موظّف نکرده بود. ۶
علّامه مجلسي در ذيل روايت «تفقّهوا في الدين» ميگويد:
1.معارج الاُصول، ص ۲۷۷، باب حادي عشر، ۳؛ القواعد و الفوائد، ج ۱، ص ۳۱۹، قاعده ۱۱۲.
2.معالم الدين، ص ۲۴۴؛ الفوائد الحائرية، ص ۴۵۶؛ فوائد الاُصول، ج ۳، ص ۳۲۴؛ التنقيح في شرح العروة الوثقي، ج ۱، ص ۶۹ و ۳۴۸.
3.الفوائد الطوسية، ص ۳۲۴ و ۴۲۶؛ هداية الأبرار، ص ۱۳۴؛ فرائد الاُصول، ج ۱، ص ۵۵۴؛ الوافي، ج ۱، ص ۱۱؛ الفوائد المدنية، ص ۱۲۲؛ قوانين الاُصول، ج ۲، ص ۱۷۳؛ فرائد الاُصول، ج ۱، ص ۵۵۴ (به نقل از سيّد صدر)؛ الوافي، ج ۱، ص ۱۱.
4.شيخ بهايي ميگويد: «مشکل ميتوان اثبات کرد که در اصول دين، قطع، معتبر است» (زبدة الاُصول، ص ۴۱۹).
5.قوانين الاُصول، ج ۲، ص ۱۸۰؛ فرائد الاُصول، ج ۱، ص ۵۵۴.
6.رساله أقلّ ما يجب الإعتقاد، چاپ شده در تلخيص المحصّل، ص ۴۷۱.