مِّن رَّبِّهِمُ الْهُدَي؛ 1 جز گمان و خواهشهاي نفساني پيروي نميکنند، در حالي که هدايت از سوي پروردگارشان براي آنان آمده است) 2و آيات ديگر و رواياتي که ما را از پيروي كردن از ظن و رأي، نهي ميکنند. 3
اخباريان در اين بحث، به رواياتي در عدم اعتبار علم کلام و مذمّت متکلّمان استدلال کردهاند که برخي از آنها را بيان ميکنيم:
1. در روايتي امام صادق عليه السلام ميفرمايد:
يهلک أهل الکلام و ينجو المسلمون. 4
اهل کلام، هلاک ميشوند و آنها كه تسليم شوند، نجات مييابند.
چون متکلّمان، با عقلهاي ناقص خود، قواعد و مقدّماتي را تأسيس کردهاند که بيشتر علم کلام به آنها بر ميگردد و مطالب ديگر به آنها سنجيده ميشود، بدين روي، امام عليه السلام فرمود كه آنان به هلاکت ميرسند. 5
2. محمّد بن عيسي ميگويد: علي بن هلال در نامهاي به موسي بن جعفر عليه السلام نوشت: مردم از کلام در دين نهي شدهاند؛ ولي افرادي از دوستان شما که اهل کلام هستند، اين نهي را تأويل بردهاند، که اين نهي، اشخاصي را شامل ميشود که در علم کلام تخصّص ندارند؛ ولي آناني که خوب حرف ميزنند، از آنها نهي نشده است. آيا اين تأويل، درست است؟ امام عليه السلام در جواب نوشت:
المحسن و غير المحسن لا يتکلّم فانّ إثمه أکبر من نفعه.
آن که تخصّص دارد [و خوب حرف ميزند] و آن که نميتواند، وارد کلام نشود؛ زيرا گناه کلام، از نفعش بيشتر است. 6
1.سوره نجم، آيه ۲۳.
2.إثبات الهداة، ج ۱، ص ۱۲۲.
3.راه صواب، ص ۵.
4.الفوائد، ص ۵۲۱، ح ۴؛ التوحيد، ص ۴۵۸، ح ۲۲؛ إثبات الهداة، ج ۱، ص ۱۲۷، ح ۱۵؛ بحار الأنوار، ج ۲، ص ۱۳۲، ح ۲۳.
5.مرآة العقول، ج ۲، ص ۲۷۰؛ بحار الأنوار، ج ۲، ص ۱۳۲.
6.التوحيد، ص ۴۵۹، ح ۲۶؛ إثبات الهداة، ج ۱، ص ۱۲۸، ح ۱۹.