341
اخباريگري (تاريخ و عقايد)

کرده‌اند که ائمّه عليهم السلام آنان را از فن کلام ـ که مبني بر ادلّه عقليه است ـ و از قواعد اصوليه‌اي که از آنان شنيده شده است و از مسائل فقهيه اجتهاديه نهي کرده‌اند و تصريح کرده‌اند كه احاديث ما را به فرزندان خودتان تعليم دهيد پيش از آن ‌که اذهان آنان به کتب مخالفان، الفت پيدا کند، و آنچه در دست عامّه از علوم سه‌‌گانه و حق است، از ما به ايشان رسيده و آنچه باطل است، از اذهان خودِ آنان صادر شده است. اوّل کساني هم که از طريق اصحاب ائمّه غفلت کرده و در فنّ اصول فقه، بر افکار عقليه ـ که بين عامّه متداول بوده ـ ، اعتماد کرده‌اند، حسن بن علي بن ابي عقيلِ متکلّم و محمّد بن احمد بن جنيد بوده‌اند که به قياس عمل مي‌کرده‌اند و چون شيخ مفيد به تصانيف اين دو حسن ظن داشت، با آنان موافقت کرد و وي هم به خاطر نفوذي که بين شاگردانش (از جمله سيّد مرتضي و شيخ طوسي) داشت، طريق اين دو، بين متأخّران شايع شد و اين روشْ رونق گرفت تا نوبت به علّامه حلي (م726 ق) رسيد. وي بيشتر قواعد اصوليه عامّه را در تصانيف خود آورد و در ادامه، شهيد اوّل و دوم و محقّق کرکي نيز از او پيروي کردند. ۱
به همين مضمون، کلامي از شيخ حسين کرکي ۲و فيض کاشاني ۳موجود است.
فيض کاشاني مي‌گويد:
چون بعد از غيبت صغرا، شيعه با عامّه، اختلاط پيدا کردند و در مدارس و مساجد و غير اينها کتب آنان آموزش داده مي‌شد، كودكان شيعه، با کتب آنان انس گرفتند و کتبي که در اصول فقه نوشته بودند، مطالعه مي‌کردند؛ بعضي را پسنديدند و بعضي را مستهجن و نادرست دانستند. لذا بر اين شدند كه کتبي در اصول فقه بنويسند و حرف‌هاي آنان را نقص و ابرام کنند و در آنچه عامه سخن گفته‌اند، سخن بگويند و چون تصانيف اصحاب در اصول فقه زياد شد، اصول دو طايفه، مشتبه شد و باعث التباس بر طايفه‌اي از آنان گرديد، و کم کم، طريق قدماي

1.الفوائد المدنية، ص ۲۹ ـ ۳۰.

2.هداية الأبرار، ص ۲۱۹ ـ ۲۲۰.

3.الحقّ المبين، ص ۱۲.


اخباريگري (تاريخ و عقايد)
340

شناخت آيات مرتبط با احکام بستگي دارد، و شناخت اين معارف، تکيه بر اصول دارد. ۱
بعضي از اهل سنّت معتقدند كه نسبت علم اصول فقه به فقه، مانند نسبت منطق به علوم فلسفي است؛ همان طوري که علم منطق، ميزاني است که عقل را از خطا در فکر حفظ مي‌کند، علم اصول فقه هم، ميزاني است که فقيه را از خطاي در استنباط منع مي‌کند. ۲
خلاصه، در احکام غير ضروريه، ما به اجتهاد نياز داريم و کسي که مي‌خواهد اجتهاد کند بايد نسبت به علم اصول، شناخت داشته باشد. براي مثال بايد بداند صيغه امر براي وجوب و صيغه نهي براي حرمت است و اجتماع امر و نهي در شيء واحد، جايز است و يا جايز نيست و امر به شيء، نهي از ضدش مي‌کند و يا نمي‌کند و.... آري. علم اصول، امروز، خيلي ورم کرده و بعضي از آنها موجب ضايع شدن عمر انساني مي‌شوند. ۳
اخباري‌ها بر اين عقيده‌اند كه علم اصول فقه، پس از زمان ائمّه به وجود آمده است. قدما و رُواة احاديث، با علم اصول، آشنا نبودند و فقط احاديث را نقل و به آن عمل مي‌کردند. ائمّه معصوم عليهم السلام نيز نه تنها آنان را مورد انکار قرار ندادند، بلکه تقرير آنان بر ما ثابت شده است و اين روش، تا زمان ابن ابي عقيل و ابن جنيد هم استمرار داشت. سپس علم اصول فقه، بين شيعه پديد آمد. ۴
محمّدامين استرآبادي مي‌گويد:
از بعضي مشايخ شنيده‌ام چون جماعتي از عامه، اصحاب ما را سرزنش کردند که: شما کلام و اصول مدوّن و فقه استنباطي نداريد و فقط رواياتي داريد که از ائمّه خود نقل کرده‌ايد. لذا اصحاب ما بر اين بر آمدند كه چنين سرزنشي را رفع کنند؛ در متون سه‌‌گانه ـ کلام، اصول و فقه استنباطي ـ تقسيماتي نوشتند و غفلت

1.الحقّ المبين في تصويب المجتهدين و تخطئة الأخباريّين، ص ۱۱۲.

2.اُصول الفقه، محمّد ابو زهر، ص ۵.

3.دايرة المعارف الاسلامية الشيعية، ج ۲، ص ۲۲۱.

4.تاريخ فقه و فقهاء، ص ۲۴۲.

  • نام منبع :
    اخباريگري (تاريخ و عقايد)
    سایر پدیدآورندگان :
    ارزیاب: طباطبایی، سید محمد کاظم ، اسلامی، سید حسن ، ویراستار علمی: بهرامی خشنودی، مرتضی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
    شمارگان :
    1000
    قیمت :
    9200 تومان
تعداد بازدید : 174497
صفحه از 555
پرینت  ارسال به