(فَلَوْلاَ نَفَرَ مِن کلِّ فِرْقَة مِّنْهُمْ طائفةٌ لِّيتَفَقَّهُواْ فِي الدين وَ لِينذِرُواْ قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُواْ إِلَيهِمْ لَعَلَّهُمْ يحْذَرُونَ.۱
چرا از هر گروهي از آنان، جمعي کوچ نميکنند تا در دين تفقّه کنند و مردم خود را ـ چون بازگشتند ـ بيم دهند؟ كه آنها حذر کنند).
ملاحظه ميکنيد که آيه شريف، هدف از تفقّه را انذار قرار داده، و وقتي فقيهي با فتوايش مردم را از كيفر الهي ترسانيده، بايد تحذّر کرد و اين وجوب تحذّر، مستلزم حجّيت فتواي فقيه است. ۲توضيح بيشتر، در بحث تقليد آمده است.
دليل دوم
سيره عقلائيه است و در بين عقلا، جاهل به عالم مراجعه ميکند، و مقتضي اين سيره، حجّيت قول مجتهد است. ۳براي توضيح بيشتر، به بحث تقليد مراجعه شود.
دليل سوم
دليل بعدي، روايات است كه ميتوان آنها را به چند دسته تقسيم کرد:
دسته اوّل، رواياتي هستند که بر تفريع فروع بر اصول و قواعد، دلالت دارند که اين روايات صحيحه هستند و ابن ادريس، آنها را در آخر السرائر نقل ميکند. هشام بن سالم، از امام صادق عليه السلام نقل ميكند كه ايشان ميفرمايد:
انما علينا ان نلقي اليکم الاُصول و عليکم ان تفرعوا.۴
همانا ما اصول و قواعد کلي را بيان ميکنيم و شما فروعات را بر آن قواعد، تطبيق کنيد.
در روايت ديگري، احمد بن محمّد بن ابو نصر، از امام رضا عليه السلام نقل ميكند كه امام عليه السلام ميفرمايد:
1.سوره توبه، آيه ۱۲۲.
2.الفوائد الحائرية، ص ۱۳۲؛ التنقيح في شرح العروة الوثقي، ج ۱، ص ۶۴ ـ ۶۵ و ۶۹؛ مهذب الأحکام، ج ۱، ص ۲۰.
3.الحقّ المبين في تصويب المجتهدين و تخطئة الأخباريّين، ص ۶۲ و ۱۰۳؛ التنقيح في شرح العروة الوثقي، ج ۱، ص ۱۹.
4.السرائر، ج ۳، ص ۵۷۵؛ وسائل الشيعة، ج ۱۸، ص ۴۱ (صفات القاضي، باب ۶)، ح ۵۱.