از اين کلام استفاده ميشود که تقليد کردن براي مجتهد، جايز نيست. چنانچه در جاي ديگر، شهيد اوّل، آن را مقيّد کرده و گفته كه تقليد کردن در مواردي که مربوط به عمل است، براي کسي که توان ادراک ادّله را ندارد، جايز است. ۱
به اعتقاد مرحوم کاشف الغطا، قاعده اوّليه اقتضا ميکند که پيروي کردن از غير و شنيدن حرف او براي احدي واجب نباشد، مگر خداوند و يا پيامبر صلي الله عليه و آله دستوري داده باشند؛ ولي ضرورت و اجماع بر تقليد از زنده را داريم و روش اماميه همين است. ۲
سيّد محمّدکاظم يزدي و كساني كه عروة را حاشيه زدهاند، بيان داشتهاند كه بر هر مکلّفي واجب است در عبارات يا معاملاتش مجتهد، يا مقلّد و يا محتاط بوده باشد. ۳
در مقابل مجتهدان، حلبيان و اخباريان از اصحاب هستند. حلبيان، مانند ابن حمزه و ابن زهره و ابي الصلاح حلبي و... تقليد را در فروع دين (مانند اصول دين) جايز نميدانند؛ ۴ زيرا در احکام شرعيه، قطع و يقين را معتبر ميدانند، و تقليد از عالم، مفيد علم نيست.
ابن زهره حلبي، تقليد مستفتي از مُفتي را جايز نميداند؛ زيرا معتقد است كه تقليد، قبيح است و طائفه شيعه، اجماع دارند که عمل کردن بدون علم، جايز نيست. ۵
ابو الصلاح حلبي هم بيانش اين است كه بر شخص مکلّف، لازم است كه به ائمّه معصوم عليهم السلام مراجعه کند و به فتواي آنان ـ که از خطا مصون هستند ـ عمل نمايد؛ چرا که در احکام شرعيه، علم و يقين، معتبر است و از فتواي ائمّه عليهم السلام قطع حاصل ميشود؛ ولي تقليد از عالم، مفيد علم نيست. راه علم به فتواي ائمّه، از چند طريق
1.القواعد و الفوائد، ج ۱، ص ۳۱۹، قاعده ۱۱۲.
2.الحقّ المبين في تصويب المجتهدين و تخطئة الأخباريّين، ص ۴۶.
3.العروة الوثقي، ج ۱، ص ۱۳.
4.الإقتصاد و الإرشاد (رسائل الشهيد الثاني، ج ۲)، ص ۴۱؛ زبدة الاُصول، ص ۴۲۰؛ هداية الأبرار، ص ۳۰۱.
5.غنية النزوع، ج ۲، ص ۴۱۴.