شيخ يوسف بحراني، با اين که خود اخباري است، اين حرف اخباريها را که «مردم، همه مقلّد معصوم هستند» رد کرده، ميگويد:
اين حرف، مورد اشکال است؛ زيرا در تعريف تقليد گفتهاند: قبول کردن قول ديگري، بدون دليل است، در حالي كه اين معنا نسبت به عامي، بلکه نسبت به فقيه اخباري ـ در مسائلي که احتياج به استنباط و تأمّل در ادلّه دارد ـ صدق نميکند. لذا اخباريان در مسائلي اختلاف کردهاند، چنانچه مجتهدان هم اختلاف کردهاند. اين فقيه اخباري، از رواياتْ چيزي ميفهمد که فقيه ديگر، چيزي غير از آن برداشت ميكند. در اين صورت، وقتي شخصي عامي به اين عالم اخباري مراجعه کند، چگونه ميتوان گفت که او مقلّد امام است؟ و يا خود آن فقيه اخباري، مقلّد امام است؟! 1
پس، اين گفته شيخ حسين کرکي (م1076 ق) که: « تقليد در نزد قدما، رجوع عامي است به قول معصوم در امور دينش، هر چند به واسطه افرادي که اطمينان به نقل قول معصوم دارند»، 2 مورد اشکال است.
به هر حال، اخباريان، با بيان ادلّهاي، بر عدم جواز تقليد از مجتهدان استدلال کردهاند که به طور اجمال، به آنها اشاره ميشود:
1. اخباريان عقيده دارند كه در احکام شرعيه، قطع و يقينْ معتبر است و ظن به تنهايي، کفايت نميکند و يکي از مصاديق ظن را تقليد ميدانند (که پيش از اين، سخن اخباريان و پاسخ مجتهدان به آنان، بيان شد).
2. آيات شريف در نكوهش و منع از تقليد، صراحت دارند که از تقليد در اصول و فروع دين، مطلقاً منع شده است، مانند اين آيه:
(وَ إِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُواْ مَآ أَنزَلَ اللهُ قَالُواْ بَلْ نَتَّبِعُ مَآ أَلْفَينَا عَلَيهِ ءَابَآءَنَآ أَوَ لَوْ کانَ ءَابَآؤُهُمْ لاَ يعْقِلُونَ شيئاً وَ لاَ يهْتَدُونَ؛ 3
و چون به آنان گفته شود كه از آنچه خدا نازل کرده، پيروي کنيد، ميگويند: بلکه