ميگويد. ۱وقتي شارع بگويد: «حرّمت الخمر لکونها مسکرة»، هرچند احتمال ميرود كه اسکار، تمام العلّة نباشد و جزئي از علّت باشد و جزء ديگر علّت، خمر باشد، ولي عرف، اين قيد را که خمر جزء علّت باشد، از درجه احتمال ساقط ميکند. لذا وقتي پدري به پسر خود بگويد: «لا تأکل هذه الحشيشة لأنّها سمّ»، عرف ميفهمد که او را از خوردن هر گياه که سم باشد، منع کرده است.
4. ما در روايتي صحيح داريم که امام صادق عليه السلام فرمود: ما قواعد و اصول را براي شما بيان ميکنيم و شما فروعات را بر آن قواعد، تطبيق کنيد: «إنّا علينا أن نلقي إليکم الاُصول و عليکم أن تفرّعوا». ۲ پس خود علّت و اصل و قاعده اين است و ما بايد به هر جايي آن علّت و اصل باشد، تعدّي کنيم. به همين مضمون، روايت ديگري ۳است که احمد بن ابي نصر بزنطي از امام رضا عليه السلام نقل ميکند. ۴
1.الرسائل الاُصولية، ص ۳۱۵؛ الفوائد الحائرية، وحيد بهبهاني، ص ۱۴۸؛ مصابيح الظلام، ج ۱، ص ۳۷.
2.السرائر، ج ۳، ص ۵۷۵؛ عوالي اللئالي، ج ۴، ص ۶۴، ح ۱۷؛ وسائل الشيعة، ج ۱۸، ص ۴۱، (صفات القاضي، باب ۶)، ح ۵۱.
3.السرائر، ج ۳، ص ۵۷۵؛ وسائل الشيعة، ج ۱۸، ص ۴۱ (صفات القاضي، باب ۶)، ح ۵۲.
4.کاشفة الحال، ابن ابي جمهور، ص ۱۱۱؛ التنقيح الرائع، فاضل مقداد، ج ۱، ص ۷.