505
اخباريگري (تاريخ و عقايد)

نگاه مجتهدان به علم درايه و رجال

مشهور از مجتهدان مي‌گويند: ما قبول نداريم به صدور تمام روايات از معصوم عليه السلام قطع داريم تا فايده علم رجال و درايه، مخصوص به تعارض اخبار باشد.
فيض کاشاني که خود از اخباريان است، به سخن محمّدامين استرآبادي ـ که مي‌گويد: ما قطع و يقين داريم كه تمام اخبار کتاب‌هاي الکافي، الفقيه، التهذيب و الاستبصار، از اهل بيت صادر شده‌اند ـ ، اشکال مي‌کند كه: «او در سخن خود، افراط و غلو کرده است». ۱
سيّد نعمة الله جزايري مي‌گويد: در خود کتب اربعه، برخي رواياتي است که هيچ کس به آنها عمل نکرده است. ۲
و به گفته کاشف الغطاء: ما قطع داريم اخباري که افاده تشبيه و تجسيم و نفي عصمت مي‌کنند، حتّي خود مؤلّفان به آنها عمل نکرده‌اند. ۳
شيخ طوسي در موارد متعدّدي در التهذيب ۴ و الاستبصار ۵ به رواياتي که در الکافي و كتاب من لا يحضره الفقيه است، مناقشه کرده است. چنانچه روايات اصول معروفه که کليني از آنها اخذ کرده، صحيح و قطع به صدور آنها از معصوم بود، جايز نبوده كه شيخ در آنها مناقشه کند. ۶
و يا شيخ صدوق در مواردي ۷ روايت الکافي را رد مي‌کند. و يا خود، احاديثي را نقل مي‌کند که نه به آنها فتوا داده و نه به صحّت آنها حکم کرده است. ۸پس معلوم

1.الحقّ المبين، ص ۱۲.

2.منبع الحياة، ص ۷.

3.الحقّ المبين في تصويب المجتهدين و تخطئة الأخباريّين، ص ۳۶.

4.تهذيب الأحکام، ج ۴، ص ۱۶۹ ـ ۱۷۶ و ج ۹، ص ۴۰، ذيل ح ۱۷۰.

5.الاستبصار، ج ۲، ص ۷۶، ذيل ح ۲۳۱ و ج ۳، ص ۲۶۱، ذيل ح ۹۳۵.

6.معجم رجال الحديث، خويي، ج ۱، ص ۲۸ ـ ۲۹.

7.کتاب من لا يحضره الفقيه، ج ۴، ص ۱۵۱ و ۱۶۵، ذيل ح ۵۲۴ و ۵۷۸.

8.ر.ک: همان، ج ۱، ص ۱۶۲، ذيل ح ۷۶۳ و ۷۶۴، ج ۲، ص ۷۵ و ۲۴۱، ذيل ح ۳۲۸ و ۱۱۵۴ و ج ۴، ص ۲۵ و ۲۲۳، ذيل ح ۵۸ و ۷۱۰.


اخباريگري (تاريخ و عقايد)
504

شيخ يوسف بحراني هم به مضمون کلام صاحب وسائل بياني دارد: شکّي نيست اين اخباري که در اين اصول به وديعه گذاشته شده، بويژه در الکافي، الفقيه، التهذيب و الاستبصار، در تمام زمان‌ها و شهرها مدار عمل قرار گرفته و اجازه در اين زمان براي تصحيح آنها مدخليتي نداشته و براي تنقيح آنها ثمره‌اي ندارد؛ چراکه از جهت صحّت و اشتهار به مرتبه‌اي رسيده‌اند که قابل انکار نيستند و چون سيره سلف بر اين بوده که سند را سلسله‌وار و معنعن به اهل عصمت برسانند، ما هم بر منوال آنان مشي مي‌کنيم. ۱
اگر گفته شود: پس نبايد بحث از احوال رجال در کتب رجاليه هيچ فايده‌اي داشته باشد؟ اخباريان جواب داده‌اند: در ضمن اين ‌که براي تبرّک و تيمّن است، برخي از فوايد را نيز داراست:
1. در مقام تعارض اخبار، خود احوال رجال، از مرجّحات است، اگر مرجّحي قوي‌تر از آن نباشد. ۲
علاّمه مجلسي مي‌فرمايد: اين‌ که شيخ طوسي در رجال، فلان راوي را توثيق و يا تضعيف مي‌کند، عمل به اين توثيق و تضعيف را در وقت تعارض به کار مي‌بندد؛ زيرا عمل کردن به قوي‌تر اولي است. لذا در احکام، به روايات علي بن حديد و امثال او عمل مي‌کند؛ ولي در وقت تعارض، احوال رجال رعايت مي‌شود و به آنها قدح وارد مي‌کند. ۳
2. ذکر کردن سند، خودش راهي براي زياد شدن قرائني است که بر ثبوت حديث دلالت مي‌کند. مثلاً وقتي بفهميم راوي ثقه است، روشن مي‌شود مادام که روايت برايش روشن نباشد، روايت نمي‌کند، و وقتي روايت مي‌کند، راضي نمي‌شود افترا ببندد. ۴

1.لؤلؤة البحرين، ص ۵.

2.وسائل الشيعة، ج ۲۰، ص ۱۱۲ (الفائدة العاشرة).

3.ملاذ الأخيار، ج ۱، ص ۲۷.

4.وسائل الشيعة، ج ۲۰، ص ۱۱۲.

  • نام منبع :
    اخباريگري (تاريخ و عقايد)
    سایر پدیدآورندگان :
    ارزیاب: طباطبایی، سید محمد کاظم ، اسلامی، سید حسن ، ویراستار علمی: بهرامی خشنودی، مرتضی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
    شمارگان :
    1000
    قیمت :
    9200 تومان
تعداد بازدید : 173906
صفحه از 555
پرینت  ارسال به