پس اخباريگري، جرياني براي بازانديشيِ ديني بود که هرچند امروز، رمقي براي آن باقي نمانده است، خواه ناخواه اثر خود را در جامعه شيعه نهاده و شايد مهمترين و ارزشمندترين ثمره اين مکتب، ايجاد اعتدال در ميان فقيهان و ديگر عالمان ديني است؛ چراکه باعث احياي بسياري از احاديث اهل بيت عليهم السلام شد و کوشيد تا «حديث»، جايگاه واقعي خود را باز يابد. با تلاش اخباريان، آثار و مجموعههاي حديثي ارزشمندي نوشته شد و انتقادهاي آنان از کارکردهاي عقل، صاحبان علوم عقلي را به ساماندهي علم خويش وا داشت.
سرانجام اخباريان
در سده سيزدهم، هدايت جريان اخباريگري در دست کساني بود که بسي تندتر از نسل پيش بودند و با رويکردهاي افراطي آنان موج دوم اخباريگري به راه افتاد. برخوردهاي شگفتآور و حتي توهينآميز با فقهاي مکتب اجتهاد، عقايدي عقلستيز و حرام دانستن امکانات دنياي جديد، از ويژگيهاي بارز اين گروه از اخباريان بوده است و البته همين تندرويها نيز زمينه ورافتادن مسلک اخباريگري را فراهم کرد. براي نمونه، ميرزا محمد اخباري علاوه بر قليان (و همه انواع دخانيات)، قهوه را نيز حرام مي دانست. رضا شکري در شمار آثار خطّيِ به جا مانده از وي، مينويسد:
حرمة التنباک و القهوه: اين کتاب، مجموعهاي از احاديث و روايتهاست که مؤلف در اثبات حرمت استعمال تنباکو و نوشيدن قهوه، به آنها استناد کرده است. ۱
گستره جغرافيايي رواج اخباريگري
رواج اخباريگري در سدههاي 11 تا 13 ق. بيشتر در شهرهاي مذهبي ايران و عراق و نيز در بحرين و هندوستان بوده است. از جمله شهرهايي که در ايران، پايگاه مهمّي براي پيروان اين مکتب به شمار ميرفت، قزوين بود... ؛ امروزه تنها جايي که آثار اخباريگري به شکل آشکار در آن جا ديده ميشود، برخي از مناطق خوزستان (به ويژه خرمشهر و آبادان) است. ۲