شخصی چند بار و هر بار دو دینار برای انفاق در راه خدا نزد رسول گرامی اسلام(ص) آورد اما حضرت در هر بار از گرفتن آنها خودداری می کرد و از او می خواست برای یکی از افراد واجب النفقه اش هزینه کند. پس از مصرف برای همه ی آنها، دو دینار را پذیرفت.
الإمام الرضا(ع):
أتی رَجُلٌ إلَی النَّبِی(ص) بِدینارَینِ، فَقالَ: یا رَسولَ اللّهِ، اُریدُ أن أحمِلَ بِهِما فی سَبیلِ اللّهِ. قالَ: ألَک والِدانِ أو أحَدُهُما؟ قالَ: نَعَم. قالَ: اِذهَب فَأَنفِقهُما عَلی والِدَیک؛ فَهُوَ خَیرٌ لَک أن تَحمِلَ بِهِما فی سَبیلِ اللّهِ. فَرَجَعَ فَفَعَلَ.
فَأَتاهُ بِدینارَینِ آخَرَینِ، قالَ: قَد فَعَلتُ، وهذانِ دینارانِ اُریدُ أن أحمِلَ بِهِما فی سَبیلِ اللّهِ. قالَ: ألَک وَلَدٌ؟ قالَ: نَعَم. قالَ(ص): فَاذهَب فَأَنفِقهُما عَلی وَلَدِک؛ فَهُوَ خَیرٌ لَک أن تَحمِلَ بِهِما فی سَبیلِ اللّهِ. فَرَجَعَ فَفَعَلَ.
فَأَتاهُ بِدینارَینِ آخَرَینِ، فَقالَ: یا رَسولَ اللّهِ، قَد فَعَلتُ، وهذانِ دینارانِ آخَرانِ اُریدُ أن أحمِلَ بِهِما فی سَبیلِ اللّهِ. فَقالَ: ألَک زَوجَةٌ؟ قالَ: نَعَم. قالَ: أنفِقهُما عَلی زَوجَتِک؛ فَهُوَ خَیرٌ لَک أن تَحمِلَ بِهِما فی سَبیلِ اللّهِ. فَرَجَعَ وفَعَلَ.
فَأَتاهُ بِدینارَینِ آخَرَینِ، فَقالَ: یا رَسولَ اللّهِ، قَد فَعَلتُ، وهذانِ دینارانِ اُریدُ أن أحمِلَ بِهِما فی سَبیلِ اللّهِ. فَقالَ: ألَک خادِمٌ؟ قالَ: نَعَم. قالَ: اِذهَب فَأَنفِقهُما عَلی خادِمِک؛ فَهُوَ خَیرٌ لَک مِن أن تَحمِلَ بِهِما فی سَبیلِ اللّهِ. فَفَعَلَ.
فَأَتاهُ بِدینارَینِ آخَرَینِ، فَقالَ: یا رَسولَ اللّهِ، وهذِهِ دینارانِ اُریدُ أن أحمِلَ بِهِما فی سَبیلِ اللّهِ. فَقالَ: اِحمِلهُما وَاعلَم بِأَنَّهُما لَیسا بِأَفضَلِ دینارَیک.[۱]
امام رضا(ع):
مردی، دو دینار، نزد پیامبر(ص) آورد و گفت: ای پیامبر خدا! می خواهم این دو دینار را در راه خدا (جهاد) بپردازم.
فرمود: «آیا والدین تو، یا یکی از آن دو، زنده اند؟».
گفت: آری.
فرمود: «برو و این دو دینار را خرج والدینت کن؛ زیرا این کار برای تو، بهتر از آن است که در راه خداوند، انفاقشان کنی».
مرد، باز گشت و چنین کرد.
سپس دو دینار دیگر آورد و گفت: آن کار را کردم و اینک این دو دینار را می خواهم در راه خدا بدهم.
فرمود: «آیا فرزندی داری؟».
گفت: آری.
فرمود: «برو و آنها را خرج فرزندت کن؛ زیرا این کار برای تو، بهتر از آن است که در راه خداوند، انفاقشان کنی».
مرد، باز گشت و چنین کرد.
پس دگر بار، دو دینار دیگر آورد و گفت: ای پیامبر خدا! آن کار را کردم، و اینها دو دینار دیگرند و می خواهم آنها را در راه خداوند، انفاق کنم.
فرمود: «آیا همسر داری؟».
گفت: آری.
فرمود: «آنها را خرج همسرت کن؛ زیرا این کار، برایت بهتر از آن است که در راه خداوند، انفاقشان نمایی».
مرد، بر گشت و چنین کرد.
پس باز، دو دینار دیگر آورد و گفت: ای پیامبر خدا! آن کار را کردم، و اینها دو دینار دیگرند که می خواهم در راه خدا انفاق کنم.
فرمود: «آیا خدمتکاری داری؟».
گفت: آری.
فرمود: «آنها را خرج خدمتکارت بکن؛ زیرا این کار، برایت بهتر از آن است که در راه خداوند، انفاقشان کنی».
مرد چنان کرد. آن گاه دو دینار دیگر آورد و گفت: ای پیامبر خدا! اینها دو دینار دیگرند که می خواهم در راه خدا بدهم.
فرمود: «بده، و بدان که این دو دینار، برترین دو دینار تو نیست [؛ بلکه ثواب آن دینارهای قبلی، از ثواب اینها بیشتر است]».
[۱]. تهذیب الأحکام: ج ۶ ص ۱۷۱ ح ۳۳۰، دانشنامه قرآن و حدیث ج ۳ ص ۵۳۴.