ز ـ اختلافات فرقهاي در کوفه و انتقال مکتب حديثي شيعه به ديگر شهرها
با تلاشهاي فراوان امام باقر و امام صادق عليهما السلام تعداد شيعيان از جهت کمّي و کيفي، رو به فزوني نهاد. مناطق جغرافيايي شيعي نيز از کوفه به: قم، طبرستان، خراسان، بغداد (که مرکز حکومت و تازه تأسيس بود)، مصر، يمن و ديگر شهرها گسترش پيدا کرد. از زمان امام صادق عليه السلام، گستردگي جغرافيايي مناطق شيعهنشين و افزون شدن تعداد شيعيان، موجب شکلگيري سازمان و گروهي به نام «وکالت» ۱ گرديد که تشکيلاتي منسجم و منضبط داشت و امور مالي منصب امامت را سامان مي داد. ۲
کوفه، پس از شهادت امام صادق عليه السلام، درگير اختلافات فرقهاي فراوان شد؛ ولي اين شهر در اين دوران نيز، همچنان از مهمترين مراکز شيعه در فقه و کلام بود. بَزَنطي، ابن فضّال و صَفْوان بن يحيي در اين دوران ميزيستند. از سوي ديگر، اين زمان با ظهور مورّخان بزرگي چون: هشام کلبي، نصر بن مُزاحم و ابراهيم ثَقَفي همراه بود و بسياري از روايات تاريخي و حتّي بسياري از روايات مشهور شيعه (مثلاً از طريق ابن عُقْده) از اين دوران، باقي مانده است.
پس از شهادت امام کاظم عليه السلام، اين اختلافْ بيشتر شد. بيشتر اين فرقهها در کوفه پديد ميآمدند و ائمّه عليهم السلام را در حلّ اختلافات، دچار مشکلات فراوان ميکردند. گزارشهايي از مخالفت و سرزنشهاي امام جواد عليه السلام درباره غاليان اين دوره، از جمله جعفر بن واقد و هاشم بن ابي هاشم وجود دارد. ۳ حتّي در روايتي، آن حضرت به اسحاق انباري دستور کشتن دو تن از غُلات به نامهاي ابو السمهري و ابن ابي زرقاء را صادر فرمود. ۴
در زمان امام هادي و امام عسکري عليهما السلام نيز غاليانْ فعّاليت داشتند و آن دو امام بزرگوار در ادامه فعّاليتهاي ائمّه پيشين، با غاليانْ درگير شدند. از مراکز فعّاليت غُلاتِ اين زمان،
اطّلاعات چنداني در دست نيست؛ ولي از بررسي القاب اين افراد ميتوان دريافت که همزمان با گسترش تشيع در ايران و بويژه شهر قم و پديد آمدن محدّثان بزرگ شيعي در اين شهر، غالياني نيز در آن جا ظهور کردند و همواره ميان محدّثان بزرگي همچون احمد بن محمّد بن عيسي اشعري و غُلات اين شهر، درگيري وجود داشت و اين راوي بزرگ و شيعه معتدل ـ که با هرگونه غلو در دين مخالف بود ـ ، اين افراد را از شهر بيرون ميکرد.
برخي از غالياني که کشّي در باب «الغلات في وقت أبي محمّد العسکري عليه السلام» نام برده، عبارتاند از: علي بن مسعود حسکه قمي، قاسم بن يقطين قمي، ۵ حسن بن محمّد بن بابا قمي، محمّد بن نصير نُمَيري و فارِس بن حاتم قزويني. ۶ کشّي در ذيل عنوان اين عدّه، حکايتهاي مخالفت و مبارزههاي ائمّه عليهم السلام را با آنان نقل کرده است.
در اواخر اين دوران و پس از وفات امام حسن عسکري عليه السلام، کوفه، مرکز گردهمايي گرايشهاي مختلف از همه نوع بود. بسياري از شيعيان در کوفه و ديگر مناطق عراق، سردرگم شده بودند و نميدانستند چه بايد بکنند. سعد بن عبد الله اشعري، پس از ذکر پانزده دسته در شيعه، پس از وفات امام حسن عسکري عليه السلام، درباره فرقه پانزدهم مينويسد: ما نميدانيم در اين باره چه بگوييم و امر بر ما مشتبه شده است. نميدانيم حسن بن علي عليه السلام فرزندي دارد يا خير؟ يا امامت از آنِ جعفر است يا محمّد؟ ۷
بسياري از اين افراد به ساير فِرَق شيعي و غير شيعي پيوستند و گروه بزرگي از آنان جعفر کذّاب را به امامت برگزيدند. ۸ به گفته نوبختي، يکي از متکلّمان کوفه به نام علي الطّاحن، از فرقه طرفدار جعفر بن علي حمايت کرد و خواهر فارِس بن حاتم قزويني نيز او را در اين امر ياري داد. ۹ جعفريه، سرسختترين مخالفان اماميه بودند و در ميان شيعيان نيز هواداراني داشتند. نمونه آنها علي الطّاحن و نيز علي بن حسن بن فضّال است که از فَطَحيمذهبان بود و در ادامه به امامت جعفر معتقد شد. ۱۰
در اين هنگام، مکتب حديثي کوفه، رو به زوال نهاده و بسياري از محدّثان مشهور آن به قم و بغداد منتقل شده بودند. با اين شرايط، به تدريج، مکتبهاي حديثي قم و بغداد نيز پا به عرصه وجود گذاردند و شيعيان اين مناطق، در کنار شيعيان کوفه، به نقل حديث و تفقّه در روايات پرداختند. شيعيان قم در وفاداري به امامت دوازده امام، استوار بودند و هيچ گونه انشقاق فطحي، يا واقفي در ميان تعداد بيشمار محدّثان امامي اين شهر، ياد نشده است. در واقع، با وجود آن که بيشتر ياران امام صادق عليه السلام کوفي بودند، ولي تشيع امامي در قم انتشار يافت. شهر قم از شهرهاي پيش از اسلام ايران بود که در حوالي سال 23 ق، به دست اعراب و با فرماندهي ابوموسي اشعري فتح شد. ۱۱ آغاز شهر شدن اين منطقه، شصت سال بعد، يعني در سال 83 ق بوده است. ۱۲
حَمَوي در معجم البلدان، داستاني درباره تشيع قوي مردم قم نقل ميکند: مردم اين شهر، به دليل بُغض بر صحابه، فرزندان خود را ابو بکر و عُمَر نميناميدند. روزي والي شهر، آنان را تهديد کرد که بايد فردي با نام ابوبکر يا عمر را نزد من حاضر کنيد! آنان سه روز مهلت خواستند و پس از تلاش فراوان، مردي با نام ابو بکر يافتند. وي مردي فقير، پابرهنه، يک چشم و زشتچهره بود. ۱۳
حتّي اگر اين داستان را افسانه بدانيم، باز نشان ميدهد که تشيع مردم قم تا چه اندازه قوي بوده است که چنين داستانهايي براي آنان ميساختهاند.
مذهب تشيع حتّي در قرن چهارم همچنان در عراق (بويژه کوفه) باقي ماند ۱۴ و بجز شهرهايي چون: قم، ۱۵ سبزوار، ۱۶ و کاشان، ۱۷ مردم ايران در بيشتر شهرها از پيروان اهل سنّت
بودند و به طور کلّي، ايران، يکي از مرکزهاي اصلي اهل سنّت به شمار ميرفت. ۱۸ ابو الحسن اشعري، متکلّم قرن سه و چهار، تشيع را در قم، طنجه و ولايتهاي آن (سرزميني در غرب و محلّ سکونت ادريس بن ادريس) ۱۹ و در کوفه، مذهب غالب دانسته است. ۲۰
1.الغيبة، طوسي، ص۳۴۶ـ ۳۵۳.
2.تهذيب المقال، ج۱، ص۱۳۲.
3.اختيار معرفة الرجال، ج۲، ص۸۱۱، ش۱۰۱۲.
4.همان، ص۸۱۱، ش۱۰۱۳.
5.همان، ص۸۰۲.
6.همان، ص۸۰۵.
7.المقالات و الفرق، ص۱۱۵ .
8.کمال الدّين، ص۵۵.
9.فرق الشّيعه، ص۹۹.
10.حيات فکري و سياسي امامان شيعه عليهم السلام، ص۵۷۳.
11.فتوح البلدان، ج۲، ص۳۸۴ ـ ۳۸۵.
12.معجم البلدان، ج۴، ص۳۹۷.
13.همان، ص۳۹۸.
14.پيدايش و گسترش تشيع، ص۹۳ (به نقل از: أحسن التقاسيم في معرفة الأقاليم، ص۳۹، ۱۳۶ و ۱۴۲).
15.ر.ک: معجم البلدان، ج۴، ص۳۹۷.
16.ر.ک: همان، ج۱، ص۵۳۸.
17.ر.ک: همان، ج۴، ص۲۹۶.
18.تاريخ تشيع در ايران، ص۲۴۲.
19.تاريخ ابن خلدون، ج۳، ص ۲۱۶ و ج۴، ص۱۵۳.
20.مقالات الاسلاميين، ص۶۵.