313
مکتب حديثي شيعه در کوفه (تا پايان قرن سوّم هجري)

و ـ اهتمام راويان غير امامي کوفه، به حوادث آخر الزمان

چنانچه ديديم، راويان شيعه غير امامي کوفه (بخصوص واقفه)، اهتمام زيادي به نگارش در مباحث آخر الزمان و حوادث آن داشتند و در اين باره، تعداد قابل توجّهي کتاب نوشتند. حسن‌ بن علي‌ بن ابي حمزه، علي ‌بن حسن‌ بن علي، حسن بن محمّد بن سماعه، عبد الله بن جبله، و علي بن عمر اعرج، از واقفياني هستند که کتاب الغيبة نگاشتند. حسن‌ بن علي‌ بن ابي حمزه، حسن‌ بن علي‌ بن فضّال، و حسن بن محمّد بن سماعه، در زمينه «ملاحم و فتن» کتاب نوشتند.
بسياري از اين تلاش‌ها در جهت پشتيباني از مذهب راوي بوده است که در مواردي نيز بدان تصريح شده است. بنا بر اين، در برخورد با روايات مربوط به مبحث غيبت بايد به اين امر توجّه داشت و هر روايتي را به صرف مضمون آن به شيعه امامي و امام غايب آنان نسبت نداد؛ بلکه لازم است فضاي صدور و مذهب راويان آن، به دقّت بررسي شود، حوادث آن دوران و فرقه‌هايي که در آن فعاليت مي‌کردند، مورد توجّه قرار گيرد، و الفاظ مهم روايت به دقت تجزيه شوند تا بتوان روايت را به درستي تحليل کرد و اهداف راويان (بويژه راوي آخر)، فراچنگ آيد.

ز ـ فراواني روايات غلوآميز

با همه اختلافاتي که در مورد حدود و مرزهاي غلو وجود دارد، ديديم که غاليان، چه ضرباتي بر پيکر جامعه شيعي وارد آوردند. رواج بي‌بند و باري و فساد و اباحيگري و مجاز شمردن شهوات و دست بردن در کتب حديثي، از اعمال آنان بود. امّا کوفه، تقاطع درگيري‌هاي فرقه‌اي و مذهبي بود و جعل روايات فرقه‌اي در جهت سودجويي‌هاي شخصي و گروهي، امري رايج به شمار مي‌رفت. ائمّه عليهم السلام بارها از جعل و دست بردن برخي راويان غالي و وضّاع حديث در کتب روايي، شکايت کردند. برخي همچون محمّد بن ابي زينب و مغيرة بن سعيد، بارها مورد لعن امام صادق عليه السلام قرار گرفتند.
کار به جايي کشيد که راوي بزرگ شيعه و فقيه‌ترين افراد گروه سوم اصحاب اجماع، يونس بن عبد الرحمان، تعداد زيادي از احاديث کوفه را بر امام رضا عليه السلام عرضه کرد و آن امام بزرگ، بسياري از روايات را بربافته غاليان خواند. يونس مي‌گويد: در عراق، تعدادي از اصحاب امام باقر عليه السلام و عده فراواني از اصحاب امام صادق عليه السلام را يافتم، از آنان حديث شنيدم و کتاب‌هايشان را گرفتم و سپس آنها را بر امام رضا عليه السلام عرضه کردم. امام، بسياري از آنها را انکار کردند و انتساب آنها به امام صادق عليه السلام را نپذيرفتند و فرمودند:
ابو الخطّاب، بر امام صادق عليه السلام دروغ بست. خدا لعنتش کند و تا امروز نيز پيروان ابو الخطّاب، احاديث ساختگي را در کتاب‌هاي امام صادق عليه السلام مي‌گنجانند.۱
اين نقل، علاوه بر اشاره به جعل روايات غاليانه، نشان مي‌دهد که پديده جعل روايات غلوآميز، به دوران ابو الخطّاب ختم نشد و تا دوران‌هاي بعدي نيز ادامه يافت. دسته‌هاي غاليانِ پيرو ابو الخطّاب نيز ـ که از آن سخن رفت ـ ، شاهد ديگري بر اين امر است.
بايد توجّه داشت که نزد رجاليان اهل سنّت، محبّت به علي عليه السلام و نقل روايات فضايل اهل بيت عليهم السلام نيز از موارد غلو است، و کوفياني مانند: حارث بن عبد الله اعور همداني (م 65 ق)، حبة بن جوين عرني کوفي (م 76 ق)، سالم بن ابي حفصه عجلي (م 140 ق)، ابو الجارود زياد بن منذر همداني (م 150 ق)، ابراهيم بن محمّد بن ميمون، ابو بحر فرات بن احنف هلالي کوفي، اسماعيل بن سلمان بن مغيره ازرق عتيمي کوفي، حسين بن اشقر فزاري کوفي (م 208 ق)، حکيم بن جبير اسدي کوفي، و داوود بن ابي عوف برجمي کوفي، بدين خاطر غالي شمرده شده‌اند. حتّي تقديم علي بن ابي طالب عليه السلام بر صحابه، خصوصاً بر شيخين، از ديگر موارد غلو است. ابن حجر مي‌نويسد:
تشيع، عبارت است از محبّت و دوستي علي، و مقدّم دانستن وي بر ديگر صحابه (غير از ابو بکر و عمر)؛ امّا اگر کسي علي را بر ابو بکر و عمر مقدّم بدارد، در تشيع خود، غالي است و عنوان رافضي بر او اطلاق مي‌شود و در غير اين صورت، شيعه است. حال اگر چنين فردي، سبّ و شتم صحابه را نيز بيفزايد، يا به کينه خود نسبت به آنان تصريح کند، غالي است، و اگر به رجعت نيز معتقد باشد، در غلوّ خود، از حد گذرانده است. ۲
برخي از کساني که به اين دليل غالي ناميده شده‌اند، عبارت‌اند از: عامر بن واثله (م 107 ق)، عطية بن سعد بن جناده عوفي کوفي (م 111 ق)، عمرو بن ابي مقدام (م 172 ق).

1.اختيار معرفة الرجال، ج‌۲، ص‌۴۸۹.

2.مقدمه فتح الباري، ص۴۶۰.


مکتب حديثي شيعه در کوفه (تا پايان قرن سوّم هجري)
312

هـ ـ توجّه به روايات علاجيه

از ديگر ويژگى هاى مکتب کوفه، توجّه محدّثان اين حوزه، به روايات علاجيه بود. اين بدان جهت بود که در اين حوزه حديثى، به دليل اختلافات فرقه‌اي و تعارض روايات، اختلاف راويان درباره احاديث، بالا گرفت و به خاطر بروز جعل و تحريف و خلط در حديث، و نقل روايات متعارض با يکديگر، محدّثان مبرّز شيعى، ناچار به مراجعه نزد ائمّه عليهم السلام شدند و درباره علاج دو يا چند خبر متعارض، کسب تکليف کردند. لذا امامان شيعه عليهم السلام نيز آنان را ضمن راهنمايى هايى ـ که اکنون به «اخبار علاجيه» موسوم است و در منابع اصولى و رجالى نقل شده ـ ، هدايت مى کردند. ۱
طبق اين روايات، ائمّه عليهم السلام، راويان را به رجوع به قرآن، سنّت قطعي، اخبار مشهور، يا بررسي صفات راوي راهنمايي مي‌کردند. از مشهورترين اين روايات، دو روايت معروف به مقبوله عمر بن حنظله و مرفوعه زُراره است که طي اين دو روايت، راه‌هاي تشخيص روايت صحيح، از ميان دو روايت متعارض، به دقّت تبيين شده است. ۲
البته طبيعى است که در نقاطى مثل کوفه، بيش از منطقه اى همچون مدينه، نياز به اخبار
علاجيه احساس شود؛ چرا که دوري مسافت، و کمبود ارتباط مستقيم محدّثان شيعى با امام معصوم عليه السلام و از سوى ديگر، برخورد با مخالفان و بروز دسّ و جعل و تحريف در اخبار، موجب پيدايش تعداد زياد اخبار متعارض مى شد.

1.الموسوعة الفقهية الميسرة، ج۱، ص۵۵۴؛ دروس في علم الاُصول، ج۳، ص۲۵۷.

2.الموسوعة الفقهية الميسرة، ج۴، ص۶۸؛ کليات في علم الرجال، ص۲۵.

  • نام منبع :
    مکتب حديثي شيعه در کوفه (تا پايان قرن سوّم هجري)
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1389
    نوبت چاپ :
    اول
    شمارگان :
    500
    قیمت :
    40000 ریال
تعداد بازدید : 126976
صفحه از 352
پرینت  ارسال به