و ـ اهتمام راويان غير امامي کوفه، به حوادث آخر الزمان
چنانچه ديديم، راويان شيعه غير امامي کوفه (بخصوص واقفه)، اهتمام زيادي به نگارش در مباحث آخر الزمان و حوادث آن داشتند و در اين باره، تعداد قابل توجّهي کتاب نوشتند. حسن بن علي بن ابي حمزه، علي بن حسن بن علي، حسن بن محمّد بن سماعه، عبد الله بن جبله، و علي بن عمر اعرج، از واقفياني هستند که کتاب الغيبة نگاشتند. حسن بن علي بن ابي حمزه، حسن بن علي بن فضّال، و حسن بن محمّد بن سماعه، در زمينه «ملاحم و فتن» کتاب نوشتند.
بسياري از اين تلاشها در جهت پشتيباني از مذهب راوي بوده است که در مواردي نيز بدان تصريح شده است. بنا بر اين، در برخورد با روايات مربوط به مبحث غيبت بايد به اين امر توجّه داشت و هر روايتي را به صرف مضمون آن به شيعه امامي و امام غايب آنان نسبت نداد؛ بلکه لازم است فضاي صدور و مذهب راويان آن، به دقّت بررسي شود، حوادث آن دوران و فرقههايي که در آن فعاليت ميکردند، مورد توجّه قرار گيرد، و الفاظ مهم روايت به دقت تجزيه شوند تا بتوان روايت را به درستي تحليل کرد و اهداف راويان (بويژه راوي آخر)، فراچنگ آيد.
ز ـ فراواني روايات غلوآميز
با همه اختلافاتي که در مورد حدود و مرزهاي غلو وجود دارد، ديديم که غاليان، چه ضرباتي بر پيکر جامعه شيعي وارد آوردند. رواج بيبند و باري و فساد و اباحيگري و مجاز شمردن شهوات و دست بردن در کتب حديثي، از اعمال آنان بود. امّا کوفه، تقاطع درگيريهاي فرقهاي و مذهبي بود و جعل روايات فرقهاي در جهت سودجوييهاي شخصي و گروهي، امري رايج به شمار ميرفت. ائمّه عليهم السلام بارها از جعل و دست بردن برخي راويان غالي و وضّاع حديث در کتب روايي، شکايت کردند. برخي همچون محمّد بن ابي زينب و مغيرة بن سعيد، بارها مورد لعن امام صادق عليه السلام قرار گرفتند.
کار به جايي کشيد که راوي بزرگ شيعه و فقيهترين افراد گروه سوم اصحاب اجماع، يونس بن عبد الرحمان، تعداد زيادي از احاديث کوفه را بر امام رضا عليه السلام عرضه کرد و آن امام بزرگ، بسياري از روايات را بربافته غاليان خواند. يونس ميگويد: در عراق، تعدادي از اصحاب امام باقر عليه السلام و عده فراواني از اصحاب امام صادق عليه السلام را يافتم، از آنان حديث شنيدم و کتابهايشان را گرفتم و سپس آنها را بر امام رضا عليه السلام عرضه کردم. امام، بسياري از آنها را انکار کردند و انتساب آنها به امام صادق عليه السلام را نپذيرفتند و فرمودند:
ابو الخطّاب، بر امام صادق عليه السلام دروغ بست. خدا لعنتش کند و تا امروز نيز پيروان ابو الخطّاب، احاديث ساختگي را در کتابهاي امام صادق عليه السلام ميگنجانند.۱
اين نقل، علاوه بر اشاره به جعل روايات غاليانه، نشان ميدهد که پديده جعل روايات غلوآميز، به دوران ابو الخطّاب ختم نشد و تا دورانهاي بعدي نيز ادامه يافت. دستههاي غاليانِ پيرو ابو الخطّاب نيز ـ که از آن سخن رفت ـ ، شاهد ديگري بر اين امر است.
بايد توجّه داشت که نزد رجاليان اهل سنّت، محبّت به علي عليه السلام و نقل روايات فضايل اهل بيت عليهم السلام نيز از موارد غلو است، و کوفياني مانند: حارث بن عبد الله اعور همداني (م 65 ق)، حبة بن جوين عرني کوفي (م 76 ق)، سالم بن ابي حفصه عجلي (م 140 ق)، ابو الجارود زياد بن منذر همداني (م 150 ق)، ابراهيم بن محمّد بن ميمون، ابو بحر فرات بن احنف هلالي کوفي، اسماعيل بن سلمان بن مغيره ازرق عتيمي کوفي، حسين بن اشقر فزاري کوفي (م 208 ق)، حکيم بن جبير اسدي کوفي، و داوود بن ابي عوف برجمي کوفي، بدين خاطر غالي شمرده شدهاند. حتّي تقديم علي بن ابي طالب عليه السلام بر صحابه، خصوصاً بر شيخين، از ديگر موارد غلو است. ابن حجر مينويسد:
تشيع، عبارت است از محبّت و دوستي علي، و مقدّم دانستن وي بر ديگر صحابه (غير از ابو بکر و عمر)؛ امّا اگر کسي علي را بر ابو بکر و عمر مقدّم بدارد، در تشيع خود، غالي است و عنوان رافضي بر او اطلاق ميشود و در غير اين صورت، شيعه است. حال اگر چنين فردي، سبّ و شتم صحابه را نيز بيفزايد، يا به کينه خود نسبت به آنان تصريح کند، غالي است، و اگر به رجعت نيز معتقد باشد، در غلوّ خود، از حد گذرانده است. ۲
برخي از کساني که به اين دليل غالي ناميده شدهاند، عبارتاند از: عامر بن واثله (م 107 ق)، عطية بن سعد بن جناده عوفي کوفي (م 111 ق)، عمرو بن ابي مقدام (م 172 ق).