دو. عطاء بن سائب بن زيد ثقفى (م 136 ق)
تاريخ ولادت او معلوم نيست؛ امّا از برخي رواياتْ استفاده ميشود که وي امام علي عليه السلام را درک کرده است. او خود ميگويد: «علي عليه السلام دست بر سرم کشيد و برايم دعا کرد». بنا بر اين وي از تابعيان مُعمّر است و حدود صد سال زيسته است. وي از بزرگان تابعي بود که هر شب، قرآن را ختم ميکرد و از قارياني بود که قرآن را از ابو عبد الرحمان سُلّمي فرا گرفت. ابو بکر بن عياش درباره تهجّد وي ميگويد:
در هر برخوردي که با عطاء بن سائب داشتم، اثر گريه را بر گونه او مشاهده ميکردم. ۱
علماي اهل سنّت در وثاقت و صداقت وي ترديدي ندارند؛ ولي برخي او را متّهم کردهاند که در آخر عمر، دچار تخليط شده بود. ۲ از اين رو، يحيي بن معين، روايات او را پس از اختلاط، بيارزش دانسته است ۳ و عدّهاي ديگر، تنها اندکي از روايات وي را که آن هم از طريق شعبه، سفيان ثوري، زهير، زائده، حمّاد بن زيد و ايوب نقل شدهاند، معتبر دانستهاند. ۴
ذهبي، تصريح ميکند که وي از بزرگان است؛ امّا در اواخر عمرش اندکي دچار فراموشي شد ۵ و ابن حبّان، نام وي را در کتاب الثقات آورده و اختلاط وي را دليل بياعتمادي به مذهب او ندانسته است. ۶
وي از سعيد بن جُبير، مجاهد، عِکرِمه، ابو عبد الرحمان سليم، ابراهيم نخعي، انس بن مالک، حسن بصري، طاووس بن کيسان و گروهي ديگر روايت کرده و کساني چون: اعمش، ابن جُريح، سفيان ثوري، شعبه، حمّاد بن سلمه و حمّاد بن زيد از وي روايت کردهاند. ۷ در کتب شيعي نيز کساني چون: ابن ابي عمير، ابان بن عثمان و حَريز سِجِستاني از وي نقل کردهاند.
عطاء بن سائب، در منابع رجالي شيعه، جز در مشيخه صدوق ـ که نام وي را در سلسله روايي خود ميآورد ـ ، ۸ مجهول است؛ امّا رواياتي با واسطه وي از امام زين العابدين عليه السلام و امام باقر عليه السلام در کتبي چون: کتاب من لا يحضره الفقيه، تهذيب ا?حکام و ا?مالي شيخ طوسي آمده است. برخي با استناد به روايات وي درباره دوازده امام و تقيه به تشيع و حُسن حال وي رسيدهاند. ۹ برخي نيز چون محدّث نوري، با استناد به روايات ابان بن عثمان و ابن ابي عمير از وي، به او اعتماد کردهاند. ۱۰
وي سرانجام نابينا شد و پس از عمري طولاني در سال 136 ق، در کوفه درگذشت.
روايات تفسيري عطاء در بسياري از کتب تفسيري اهل سنّت، همچون: تفسير الطبري، تفسير القرطبي، و الدرّ المنثور، نقل شده است. نام وي در کتب حديثي: مسند أحمد، ۱۱ سنن الترمذي، سنن النسائي، ۱۲ صحيح ابن حبّان، مسند أبي يعلي، المصنّف، ابن ابي شيبه و المصنّف، عبدالرزاق صنعاني، فراوان به چشم ميخورد.
پس از دوران تابعيان، مفسّران نامي بزرگي ظهور کردند که آثار آنان در طول تاريخ، به عنوان منابع اصيل تفسيري براي مفسّران، شناخته شده است. برخي از اين تفاسير، در دست است و برخي در دل متون تفسيري ديگري مانند: تفسير الطبري، تفسير التبيان، تفسير ابن کثير، تفسير الطبرسي و ... باقي مانده است. در ادامه، دو نفر از آنها نام برده ميشوند و شيعيان اين گروه، در فهرست بخش چهارم ميآيند.
1.تهذيب الکمال، ج۲۰، ص۹۰.
2.الطبقات الکبري، ج۶، ص۳۳۸.
3.العلل و معرفة الرجال، ج۳، ص۲۹.
4.الکامل في ضعفاء الرجال، ج۵، ص۳۶۱.
5.ميزان الاعتدال، ج۳، ص۷۱.
6.الثقات، ابن حبّان، ج۷، ص۲۵۱.
7.تهذيب الکمال، ج۲۰، ص۸۷ـ ۸۹.
8.کتاب من لا يحضره الفقيه، ج۴، ص۵۱۳.
9.معجم رجال الحديث، ج۱۲، ص۱۵۹.
10.مستدرک الوسائل، ج ۳، ص ۶۳۲ .
11.من له رواية في مسند ابن حنبل، ص۵۹۹، ش۱۳۵۷ و۱۳۵۸.
12.سير أعلام النبلاء، ج۲، ص۲۲، ش۳۷۹۸.