احادیث داستانی تأدیب یعقوب از سوی خداوند

خدای متعال دلیل گرفتاری های بعقوب را ادب کردن او بیان کرده است.

الإمام الباقر(ع) ـ فی ذِکرِ خَبَرِ یعقوبَ(ع) ـ:

فَلَمّا مَضی وَلَدُ یعقوبَ مِن عِندِهِ نَحوَ مِصرَ بِکتابِهِ، نَزَلَ جَبرَئیلُ(ع) عَلی یعقوبَ(ع) فَقالَ لَهُ: یا یعقوبُ، إنَّ رَبَّک یقولُ لَک: مَنِ ابتَلاک بِمَصائِبِک الَّتی کتَبتَ بِها إلی عَزیزِ مِصرَ؟

قالَ یعقوبُ(ع): أنتَ بَلَوتَنی بِها عُقوبَةً مِنک وأدَبا لی.

قالَ اللّهُ: فَهَل کانَ یقدِرُ عَلی صَرفِها عَنک أحدٌ غَیری؟

قالَ یعقوبُ(ع): اللّهُمَّ لا.

فَقالَ اللّهُ تَبارَک و تَعالی:... یا یعقوبُ، أنَا رادٌّ إلَیک یوسُفَ وأخاهُ، ومُعیدٌ إلَیک ما ذَهَبَ مِن مالِک ولَحمِک ودَمِک، ورادٌّ إلیک بَصَرَک، ومُقَوِّمٌ لَک ظَهرَک، وطِب نَفسا وقَرَّ عَینا، وإنَّ الَّذی فَعَلتُهُ بِک کانَ أدَبا مِنّی لَک، فَاقبَل أدَبی.[۱]

امام باقر(ع) ـ در بیان داستان یعقوب(ع) ـ:

چون پسران یعقوب، با نامه او از نزد وی رهسپار مصر شدند، جبرئیل(ع) بر یعقوب(ع) فرود آمد و گفت: «ای یعقوب! پروردگارت به تو می فرماید: چه کسی تو را به آن گرفتاری هایی که برای عزیز مصر نوشتی، دچار گردانید؟».

یعقوب(ع) گفت: تو مرا به آنها دچار ساختی تا بدین وسیله، مرا مجازات و ادب کنی.

خداوند فرمود: «پس آیا هیچ کسی جز من، می تواند آن گرفتاری ها را از تو دور کند؟».

یعقوب(ع) گفت: بار الها، نه!

خداوند ـ تبارک و تعالی ـ فرمود: «... ای یعقوب! من یوسف و برادرش را به تو بر می گردانم، و مال و گوشت و خونِ از دست رفته ات را به تو باز می دهم، و بینایی ات را به تو بر می گردانم، و پشتت را راست می کنم. خوش باش و شاد. این کارها که با تو کردم، برای تأدیب تو بود. پس ادبم را بپذیر».


[۱]. تفسیر العیاشی: ج ۲ ص ۱۹۱ ح ۶۵، دانشنامه قرآن و حدیث: ج ۲ ص ۲۷۲.