احادیث داستانی توبه مانع عذاب

یونس به دلیل اینکه قومش دعوت او را نپذیرفتند، به آنها وعده ی عذاب داد. اما آنها توبه ی واقعی کردند و عذاب دفع شد.

رسول اللّه(ص):

إنَّ یونُسَ دَعا قَومَهُ فَلَمّا أبَوا أن یجیبوهُ وَعَدَهُمُ العَذابَ، فَقالَ: إنَّهُ یأتیکم یومَ کذا وکذا. ثُمَّ خَرَجَ عَنهُم ـ وکانَتِ الأَنبِیاءُ(ع) إذا وَعَدَت قَومَهَا العَذابَ خَرَجَت ـ فَلَمّا أظَلَّهُمُ العَذابُ خَرَجوا فَفَرَّقوا بَینَ المَرأَةِ ووَلَدِها، وبَینَ السَّخلَةِ وأَولادِها، وخَرَجوا یعِجّونَ إلَی اللّهِ، عَلِمَ اللّهُ مِنهُمُ الصِّدقَ فَتابَ عَلَیهِم وصَرَفَ عَنهُمُ العَذابَ، وقَعَدَ یونُسُ فِی الطَّریقِ یسأَلُ عَنِ الخَبَرِ، فَمَرَّ بِهِ رَجُلٌ فَقالَ: ما فَعَلَ قَومُ یونُسَ؟ فَحَدَّثَهُ بِما صَنَعوا، فَقالَ: لا أرجِعُ إلی قَومٍ قَد کذَبتُهُم. وانطَلَقَ مُغاضِباً ـ یعنی مُراغِماً ـ.[۱]

پیامبر خدا(ص):

یونس به دعوت قوم خود پرداخت و چون دعوتش را نپذیرفتند، به آنها وعده عذاب داد و گفت: فلان و بهمان روز به شما می رسد. سپس از میان ایشان، خارج شد. پیامبران(ع) هر گاه به قوم خود وعده عذاب می دادند، خود خارج می شدند. چون عذاب بر سرشان سایه افکند، از آبادی خارج شدند و زنان را از کودکانشان و حیوانات را از بچّه هایشان جدا ساختند و به درگاه خدا، ناله و زاری کردند. خداوند دانست که راست می گویند، پس توبه شان را پذیرفت و عذاب را از آنها برگرداند. یونس(ع) در راه نشسته بود تا خبر بگیرد. مردی بر او گذشت. یونس(ع) پرسید: «از قوم یونس، چه خبر؟». مرد او را از کاری که آنها کرده بودند، خبر داد. یونس(ع) گفت: «من به نزد مردمی که به آنها وعده ای دادم و تحقّق نیافت، بر نمی گردم» و خشمگینانه ـ یعنی دل آزرده ـ رفت.


[۱]. الدرّ المنثور: ج ۴ ص ۳۹۲ نقلاً عن ابن مردویه عن ابن مسعود، دانشنامه قرآن و حدیث، ج ۱۷، ص ۵۸۶.