قرار گيرند، به اين شکل که براي کاهش زمان پژوهش، ابتدا از کتب واسطهاي که بنايشان بر جامعنگاري بوده اخذ حديث شود و سپس همان روايات در منابع مراجعه شده و مورد آدرس قرار گيرد؛ آنگاه براي پوشش خلأهاي تحقيق، به منابع، مراجعهي تکميلي شود.
6. استفادهي تاريخ حديثي: گاهي براي اينکه تاريخ نقل يک يا چند روايت يا گروهي از احاديث و يا يک عنوان حديثي بررسي شود، نياز است که مجموعهي کتبي که آن را نقل کردهاند، مورد مراجعه قرار گيرد که از جمله آن، کتب واسطه هستند؛ به عنوان مثال، اگر بخواهيم تاريخ مطرح شدن جمله «الصلاة معراج المؤمن» را به عنوان حديث در شيعه، بررسي کنيم، چارهاي جز مراجعه به بحارالانوار نداريم.۱ البته اين کاربردها هميشگي نيست؛ مثلاً گاهي تمام منابع کتاب واسطه، موجود است؛ مثل: منابع تفسير البرهان که همگي موجود است؛۲ بنابراين، نياز و هدف محقّق و تناسب آن با هدف و سبک نگارش کتاب، توجيه کننده مراجعه به آن است.
نتيجهگيري
«منبع»؛ يعني، محلّ جوشش و مبدأ جريان. مصدر؛ يعني، بالاترين يا نخستين نقطه از هر شيء و اصل؛ يعني، پايه و نخستين جزء پايهاي اشياء. هر سه واژه، مفهوم مبدأ بودن و پايهاي بودن را ميرساند. به اين مفهوم در عرف، نگاه نسبي هم ميشود؛ بنابراين، به کتبي که اوّلين نگاشتهها نيستند؛ ولي حديثي از آنها اخذ شده نيز، «منبع» گفتهاند؛ امّا منابع اصيل حديث، نخستين نگاشتههاي حديثي هستند که امروزه به آنها اصول اوّليه گفته ميشود. بيشتر اين منابع از بين رفتهاند؛ ولي کتبي که ناقل روايات اين مصادر بودند، موجود است؛ لذا به اين کتب، منبع ميگوييم. معيار شناسايي منابع اين است که بيشتر روايات آن، در منابع قديميتري که اکنون موجود است، يافت نشود و يا هر دوي اينها منبع مفقودي داشته باشند و ناقل روايات آن باشند، بدون اينکه از يکديگر نقل کنند. کتب منبع در استنادات حديثي کاربرد بيشتري دارد؛ امّا کتب واسطه، بيشتر در تکميل تحقيقات و يا تسريع در آن بهکار ميآيد.
پيشنهادهاي پژوهشي
1. استخراج فهرست کاملي از منابع اوّليهي موجود و مفقود و بازشناسي علمي آن.
2. ارايهي تصحيحات و تحقيقات از منابع اوّليهي موجود که اصلاً چاپ نشدهاند يا چاپ مصحَّح و محقَّقي ندارند.
3. ارايهي فهرست تفکيکي از منابع و کتب واسطهي حديثي موجود.
1.. بحار الانوار، ج۷۹، ص۳۰۳؛ الاثنا عشرية، ص۳۹؛ التفسير الكبير، ج۱، ص۲۶۶.
2.. ر.ک: البرهان، ج۱، ص۷۰.