معيارِ شناسايي منابع حديث و جايگاه آن در استناد و تخريج - صفحه 152

معنا مي‌کند. او «نوابع البعير» را به معني مواضعي که عرق شتر از آن خارج شده و جريان مي‌يابد، دانسته است.۱ فراهيدي (م175هـ) گزارش کرده که عرب «نبع الماء» را براي خارج شدن آب از چشمه به‌کار برده است.۲ ابن‌منظور (م711هـ) به خروج به همراه جريان (مبدأ جريان) در معناي لغوي آورده است.۳ در جمع‌بندي سخنان لغويين، مي‌توان گفت که «منبع» در لغت به معناي «محلّ جوشش و مبدأ جريان» است.
واژه‌ي «مصدر» از مشابهات «منبع» است. مرحوم إبن‌فارس يکي از دو معناي ريشه «صدر» را خروج- ضدّ ورود- مي‌داند و از عرب مثال مي‌آورد که وقتي کسي وارد شهري شود و سپس از آن خارج گردد، مي‌گويند: «صدر عن البلاد.»۴ خليل ‌بن احمد فراهيدي مي‌گويد: «صدرُ الامر، اوّلُه.»۵ جوهري که يکي از ويژگي‌هاي کتاب او بيان کاربردهاي اصلي واژگان در عرف استعمالي عرب است، «مصدر» را در معناي «موضع» داراي کاربرد مي‌داند۶ و إبن‌منظور بالاترين و نخستين ورودي هر چيزي را مصدر مي‌نامد؛ يعني، نخستين جزيي از هر چيز که زودتر به‌چشم آيد يا بالاترين نقطه‌ي آن و يا شريف‌ترين جزء آن از بالا يا از جايي که زودتر ديده مي‌شود.۷ در مجموعه‌ي اين بيان‌ها و کاربردها، اوليّت، مرکزيّت و علو، گوهر معنايي را شکل مي‌دهد.
واژه‌ي مشابه ديگر «اصل» است. به گفته‌ي ابن‌فارس يکي از سه معناي اصلي اين ريشه «اساس الشيء» است.۸ مرحوم خليل‌ بن احمد فراهيدي، ريشه و پايه‌ي هر چيزي را که در پايين‌ترين قسمت اشيا قرار مي‌گيرد، اصل آن دانسته است. ۹ صاحب صحاح هم چيزي که

1.. صحاح اللغة، ج۳، ص۱۲۸۷.

2.. العين، ج۲، ص۱۶۰.

3.. لسان العرب، ج۸، ص۳۴۵.

4.. معجم المقاييس في اللغة، ج۳، ص۳۳۷.

5.. العين، ج۷، ص۹۶.

6.. صحاح اللغة، ج۲، ص۷۰۹.

7.. لسان العرب، ج۴، ص۴۴۶.

8.. معجم المقاييس في اللغة، ج۱، ص۱۰۹.

9.. العين، ج۷، ص۱۵۶.

صفحه از 173