مرحوم نمازي شاهرودي ميگويد:
«مشايخ ثلاث در کتب اربعه، احاديث اصول اربعمائة و ساير اصول مورد اعتماد را آوردند.»۱
مرحوم شيخ حرّ عاملي ميگويد:
«ما با علم قطعي به تواتر و اخبار محفوف به قراين ميدانيم که سيصد سال روش علما اين بوده که احاديث را در مجالس ائمّه عليهم السلام و ديگران ضبط و تدوين ميکردند و در اين مدّت همّت علما در تأليف نيازمنديهاي شيعه صرف شد و عمرشان را در تصحيح و ضبط اين احاديث و عرضهي آن بر معصومان عليهم السلام نهادند و اين روش تا زمان صاحبان کتب اربعه ادامه داشت که اين مؤلّفات تا مدّتي بعد از ايشان هم وجود داشت و مشايخ ثلاث کتابهايشان را از آن مؤلّفات شناخته شده نقل کردند.»۲
با اين حال حجم روايات وارد شده در کتب اربعه کمتر از حجم روايات اصول بود؛ زيرا مؤلّفان کتب اربعه اهمّ روايات را ذکر کرده و از ميان مشابهات، بعضي را انتخاب نمودهاند و در آن زمان نيازي به آوردن همهي روايات نديدند. بر همين اساس، محقّقان بعدي، روايات ديگري را از کليني نقل کردند که در کتاب الکافي نيست. تعداد بسياري از دستخطّهاي نوشته و نقل شده از امام زمان صلي الله عليه وآله از اين نمونه است.۳ آقاي محمّد ابراهيم جنّاتي ميگويد:
«پس از شيخ الطّائفه طوسي کتب روايي بسياري کشف شد که رواياتش در کتب چهارگانهي شيعه مندرج نبود.»۴
حتّي برخي از کتب کليني مثل رسائل الائمة و بعضي از کتب شيخ صدوق مثل مدينة العلم نيز اکنون موجود نيست و مصادري به نقل از اين کتب مبادرت کردهاند.۵ با توجّه به اينکه بسياري از احاديث در کتب اربعه نيامده، علاوه بر اين کتب و منابع پيش از آنها ـ مثل کتب
1.. الاعلام الهادية، ص۱۱.
2.. وسائل الشيعة، ج۳۰، ص۲۵۲.
3.. تاريخ حديث شيعه تا قرن پنجم هجري، ص۳۴۸.
4.. تاريخ حديث شيعه در سدههاي هشتم تا يازدهم هجري (به نقل از ادوار اجتهاد از ديدگاه مذاهب اسلامي)، ص۳۵۱.
5.. ر.ک: فتح الابواب، ص۷۳ و منتهي المطلب، ج۴، ص۵۰.