ميشود؛ به عنوان مثال، نسخههايي که علّامه مجلسي جمعآوري و در بحار الانوار از آنها استفاده کرد، معمولاً نسخههاي دقيقي بودند.۱
2. تکميل اعتبار حديث: گاهي نسخههايي که در اختيار واسطهنگاران بود، اعتبار بيشتري داشت؛ به اين معنا که از حيث طريق، معتمد بود۲ يا از کتابي نقل ميکرد که به دست ما نرسيده؛۳ در اين صورت براي افزايش اعتماد به حديث، از کتاب واسطه هم استفاده ميشود تا اين پيام را برساند که نسخهي معتبرتر يا کتاب منبع اکنون در اختيار ما نيست؛ امّا در اختيار فلان واسطهنگار در قرن مثلاً يازدهم بوده و اينروايت را آورده است.
3. دسترسي بهتر به خانوادهي حديث: گروه کتب واسطه به تناسب جامعيّت آن، نسبت به گروه کتب منبع، در کشف خانوادهي حديث، کاربرد بيشتري دارد؛ مثل وسايل الشيعة در فقه و بحار الانوار در غير فقه که به دليل جامعيّت نسبي، بيش از ساير کتب محلّ مراجعه هستند.
4. کاربرد سريعتر و احياناً بهتر در موضوعات خاص و نيازهاي مشخّص: گاهي بناي مراجعهکننده به حديث، بر تتّبع و استناد نيست؛ بلکه ميخواهد به صورت اجمالي موضوعي را در روايات بررسي کند و از حيث زماني هم زود به نتيجه برسد؛ همچنين نياز او در موضوع خاصّي است که کتب واسطه به آن پرداختهاند و رواياتش را جمعآوري خوبي از حيث کمّي و کيفي کردهاند؛ در اين صورت مراجعه به کتابهاي واسطه کمک بهتري به محقّق ميکند؛ به عنوان نمونه، مراجعه به کتاب نور الثقلين براي دستيابي به رواياتِ ذيل يک آيه بسيار سريعتر، محقّق را به نتيجه ميرساند.
5. سنجش و پايهي تتّبع: کتابهاي واسطهاي که بنايشان بر جمعآوري همهي روايات ـغير بين البطلانـ بوده۴ ميتوانند به محقّقان براي سنجش تتّبعشان ياري برسانند؛ يعني، پژوهشگر يافتههاي خود را به اين کتب عرضه کند و اگر افزون بر آن چيزي يافت، مجدداً به صورت محدود تتّبع را ادامه دهد؛ حتّي اين کتب ميتوانند به عنوان پايهي تتّبع
1.. ر.ک: بحار الانوار، ج۱، ص۲۶.
2.. ر.ک: همان.
3.. مثل نقل بحار الانوار از كتاب الاهليلجه در ج۱، ص۲۷.
4.. طبق بررسي و تحليلي كه انجام داديم، بحار الانوار از نظر مرحوم مجلسي داراي اين ويژگي است. (ر.ک: بحار الانوار، ج۱، ص۲-۴۵.)