وقتي که هارونالرشيد خواست فدک را به امام کاظم عليه السلام برگرداند، حضرت از گرفتن آن استنکاف کرد. اصرار هارونالرشيد باعث شد، امام حدّ آن را تعيين کند و حدّ تعيين شده بخش عظيمي از کرهي زمين بود.۱ گويا اين روايت نميخواهد، به معناي حقيقي، محدودهي فدک را تعيين کند؛ بلکه کنايه از آن است که حکومت بايد در دست ما اهلبيت عليهم السلام باشد.
3. گاهي دست برداشتن از پارهاي ماديّات جنبهي عاطفي دارد؛ چه بسا نميخواستند، آنچه سبب ايذاءِ حضرت فاطمه عليها السلام بوده، مايهي خوشحالي آنها شود؛ به عنوان مثال، جواني که در راه گرفتن مال خود از دست غاصب، صدمههاي بسيار ديده و در اين راه کشته شده، اگر مادر او دسترسي به آن مال پيدا کند، رغبتي به گرفتن آن ندارد.
4. از امام صادق عليه السلام دربارهي علّت اينکه امام علي عليه السلام فدک را باز نگرداند، پرسيدند، حضرت فرمود:
«لأنّ الظالم و المظلوم کانا قدما علي الله عزّوجلّ و أثاب الله المظلوم و عاقب الظالم. فکره ان يسترجع شيئاً قد عاقب الله عليه غاصبه و أثاب عليه المغصوب.»۲
زيرا ظالم و مظلوم به پيشگاه خدا رفتند. خداوند به مظلوم پاداش داد و ظالم را مجازات کرد. امام علي عليه السلام خوش نداشت، چيزي را برگرداند که خداوند غاصب آن را مجازات کرده بود و به آنکه حقّ او غضب شده بود، پاداش داده بود.
5. در روايت ديگر است که امام صادق عليه السلام در برابر سؤال فوق فرمود:
«للاقتداءِ برسولالله صلي الله عليه وآله لما فتح مکّة و قد باع عقيل بن أبيطالب داره فقيل له: يا رسولالله ألا ترجع إلي دارک؟ فقال صلي الله عليه وآله: و هل ترک عقيل لنا دارا؟ إنّا أهلبيت لا نسترجع شيئا يؤخذ منا ظلماً. فلذلک لم يسترجع فدک لما ولي.»۳
براي پيروي از رسولخدا صلي الله عليه وآله وقتي پيامبر مکّه را فتح کرد، عقيل خانهي حضرت را فروخته بود. به حضرت گفتند: اي رسولخدا! آيا به خانهات باز نميگردي؟ فرمود: آيا عقيل خانهاي براي ما باقي گذاشته؟ ما اهلبيتي هستيم که آنچه از روي ظلم از ما گرفتهاند، باز نميگردانيم. به همين دليل امام علي عليه السلام وقتي به حکومت رسيد، فدک را برنگرداند.
1.. مناقب، ابنشهر آشوب، ج۳، ص۳۴۵.
2.. علل الشرائع، ج۱، ص۱۵۴، ح۱؛ السقيقة و فدک، ص۱۴۷.
3.. علل الشرائع، ج۱، ص۱۵۵؛ مناقب، ابنشهر آشوب، ج۱، ص۲۳۲.