دستهي سوم ـ بخشش و ارث
اخباري که از ارث و هبه هر دو سخن گفتهاند. اين روايات دو قسم هستند:
قسم اوّل. در روايتي آمده که حضرت زهرا عليها السلام در ابتدا از هبه سخن گفت و پس از نپذيرفتن ابوبکر، با مطرح کردن ارث، خواست به حقّ خويش برسد:
ممّا رواه محمّد بن سلام بن سار الکوفي بإسناده، عنها عليها السلام: إنّه لما أمر أبوبکر بأخذ فدک من يديها و قد کان رسولالله صلي الله عليه وآله أقطعها إياها لما أنزل الله عزّوجلّ «و آت ذا القربي حقّه» فکانت ممّا أفاء الله عزّوجلّ عليه. فقال أبوبکر: هي لرسولالله صلي الله عليه وآله. فشهد علي عليه السلام و امّأيمن ـ و هي ممن شهد له رسولهالله صلي الله عليه وآله بالجنة ـ أن رسولالله صلي الله عليه وآله أقطعها ذلک فاطمة عليها السلام. فردّ أبوبکر شهادتهما و قال: علي جارّ إلي نفسه و شهادة امّأيمن وحدها لاتجوز. فقالت ابوبکر فاطمة عليها السلام: إن لا يکن ذلک، فميراثي من رسولالله صلي الله عليه وآله. فقال: إن الأنبياء لايورثون.1
ابوبکر فرمان داد تا فدک را از دست حضرت بگيرند، در حالي که پس از نزول آيهي «و آت ذا القربي حقّه» رسولخدا فدک را به حضرت زهرا عليها السلام بخشيد. ابوبکر گفت: فدک براي رسولخدا صلي الله عليه وآله بود.
علي عليه السلام و امّيمن ـ که پيامبر گواهي به بهشت رفتن امّيمن داده بود ـ شهادت دادند که رسولخدا آن را به فاطمه عليها السلام بخشيد. ابوبکر شهادت آن دو را نپذيرفت و گفت: علي به نفع خود گواهي ميدهد و امّايمن به تنهايي (به دليل زن بودن) کافي نيست. فاطمه عليها السلام فرمود: حال که چنين است؛ پس به عنوان ميراثم از رسولخدا به من بده. ابوبکر گفت: پيامبران از خود چيزي به ارث نميگذارند.
قسم دوم. در برخي چنين ترتيبي نيست:
الف) حدثني أبي عن ابن أبيعمير عن عثمان بن عيسي و حماد بن عثمان عن أبيعبدالله عليه السلام قال: لما بويع لأبيبکر و استقام له الأمر علي جميع المهاجرين و الأنصار، بعث إلي فدک فأخرج وکيل فاطمة بنت رسولالله صلي الله عليه وآله منها فجاءت فاطمة عليها السلام إلي أبيبکر، فقالت: يا أبابکر منعتني عن ميراثي من رسولالله صلي الله عليه وآله و أخرجت وکيلي من فدک و قد جعلها لي رسولالله صلي الله عليه وآله بأمرالله؟ فقال لها: هاتي علي ذلک شهوداً. فجاءِت بامّأيمن. فقالت: لا أشهد حتّي أحتج يا أبابکر عليک بما قال
1.. شرح الاخبار، ج۳، ص۳۲، ح۹۷۳.