عبدالرحمان ‌بن أبي‌بکر عن يزيد الرقاشي عن أنس بن ‌مالک: أن فاطمة عليها السلام أتت أبا بكر فقالت لقد علمت الذي ظلمتنا عنه أهل البيت من الصدقات و ما أفاء الله علينا من الغنائم في القرآن من سهم ذوي القربى ثم قرأت عليه قوله تعالى «وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَي‏ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبى»‏ فقال لها أبوبكر بأبي أنت و أمي و والد ولدك السمع و الطاعة لكتاب الله و لحق رسول الله صلي الله عليه وآله و حق قرابته و أنا أقرأ من كتاب الله الذي تقرءين منه و لم يبلغ علمي منه أن هذا السهم من الخمس يسلم إليكم كاملا قالت أ فلك هو و لأقربائك قال لا بل أنفق عليكم منه و أصرف الباقي في مصالح المسلمين قالت ليس هذا حكم الله تعالى قال هذا حكم الله فإن كان رسول الله عهد إليك في هذا عهدا أو أوجبه لكم حقا صدقتك و سلمته كله إليك و إلى أهلك قالت إن رسول الله صلي الله عليه وآله لم يعهد إلي في ذلك بشي‏ء إلا أني سمعته يقول لما أنزلت هذه الآية أبشروا آل محمد فقد جاءكم الغنى قال أبو بكر لم يبلغ علمي من هذه الآية أن أسلم إليكم هذا السهم كله كاملا و... .^۱
فاطمه عليها السلام نزد ابوبکر رفت و فرمود: «تو به اين ظلم خود نسبت به ما اهل‌بيت آگاهي که ما را از صدقات و آنچه از غنايم که خداوند در قرآن به ‌عنوان سهم ذوي‌القربي به ما اختصاص داده، محروم کردي؛ سپس به اين سخن خداوند تمسّک جست. «بدانيد که خمس غنيمت، براي خدا و رسول و خويشاوندان است.» ابوبکر گفت: پدر و مادرم فداي تو و پدرت باد، دنباله‌روي کتاب خدا و حقّ رسول‌خدا صلي الله عليه وآله و حقّ خويشاوندان او هستم. همان کتاب خدا را که تو مي‌خواني، من هم مي‌خوانم؛ امّا از آن نمي‌فهمم که تمام اين سهم از خمس به شما مي‌رسد. حضرت فرمود: «پس براي تو و خويشانت است؟ جواب داد: نه، بخشي از آن را به شما مي‌دهم و بقيه را صرف مصالح مسلمانان مي‌کنم.»
حضرت فرمود: اين حکم خدا نيست. ابوبکر گفت: حکم خدا همين است. اگر پيامبر صلي الله عليه وآله پيماني با تو بسته يا حقّ واجب براي شما قرار داده، تو را تصديق مي‌کنم و همه‌ي آن را به تو و خانواده‌ات مي‌دهم. فرمود: رسول‌خدا صلي الله عليه وآله در اين زمينه پيماني با من نبسته؛ مگر اين‌که پس از نزول آن آيه فرمود: به آل ‌محمّد بشارت دهيد: بي‌نيازي سراغتان آمد. ابوبکر گفت: از اين آيه نمي‌فهمم که همه‌ي اين سهم را به شما بدهم.