نظير چنين رواياتي از صحابهي پيامبر همچون: ابوبکر،۱ ابنمسعود،۲ ابنعباس،۳ ابي بنکعب۴ و معاذ۵ نيز نقل شده است.
نکات برگرفته از روايات عرضه
با نگريستن به روايات عرضه، هفت نکته بهدست ميآيد:
نکتهي نخست: زمينهها و عوامل تأکيد روايات بر ضرورت عرضه حديث، بر قرآن به دو دسته قابل است:
1. در شمار قابل توجّهي از روايات عرضه، قرآن به عنوان يکي از راه حلهاي رفع اختلاف و تعارض ميان دو روايت يا دو دسته از روايات ارايه شده است. بر اين اساس، اين دست از روايات مورد استناد اصوليان در مبحث تعادل و تراجيح قرار گرفتهاند. روايات 1، 8، 9 و 11 چنين است. شماري از روايات نيز به طور مطلق عرضه حديث به قرآن را ضروري دانستهاند، چه تعارضي در ميان اخبار باشد يا نباشد. روايات 2، 3، 4، 5، 6 و... چنين است.
2. شماري از روايات براي مقابله با پديدهي جعل و انتساب روايتهاي دروغين به پيشوايان ديني، عرضهي روايات بر قرآن را مورد تأکيد قرار دادهاند. روايات نقل شده از جوامع حديثي اهل سنّت چنين است. هشدار پيامبر صلي الله عليه وآله و امام علي عليه السلام از فراواني حديث پس از ايشان اشاره به پديدهي جعل دارد که در سايهي آن شمار روايات فزوني ميپذيرد؛ چنانکه اذعان صاحبان صحاح ستهي اهل سنّت به برخورد با حجم انبوهي از روايات، حکايت از اين
1.. ابوبکر در خطبهاي چنين گفته است: «و عن أبيبكر في خطبة له: فإن كانت للباطل غزوة و لأهل الحق جولة، يعفوا لها الأثر و تموت السنن، فالزموا المساجد و استشيروا القرآن.» (ر.ک: غريب الاثر، ج۱، ص۲۵۱.)
2.. از عبدالله بن مسعود چنين نقل شده است: «فانظروا ما واطأ كتاب الله فخذوه و ما خالف كتاب الله فدعوه» جامع بيان العلم و فضله، ج۲، ص۴۲.
3.. از ابنعباس چنين نقل شده است: «إذا سمعتموني أحدث عن رسول الله، فلم تجدوه في كتاب الله، أو حسنا عند الناس فاعلموا أني كذبت عليه.» (ر.ک: سنن الدارمي، ج۱، ص۱۴۶.)
4.. ابي بنکعب در توصيهي خود به شخصي چنين گفته است: «اتخذ كتاب الله إماما و ارض به قاضيا و حكما.» (ر.ک: سير اعلام النبلاء، ج۱، ص ۳۹۲.)
5.. از معاذ چنين نقل شده است: «فاعرضوا على الكتاب كل الكلام و لا تعرضوه على شئ من الكلام.» (ر.ک: کنز العمال، ج۱۳، ص۵۸۵.)