ميبايست در معناي آن در نگريست؛ زيرا حديث يا وحي صرف از جانب خداوند بوده يا از روي اجتهاد رسول اکرم صلي الله عليه وآله که به استناد وحي صحيحي از کتاب و سنّت معتبر است، صادر شده است و در هر دو صورت امکان ندارد که حديث با قرآن تناقض داشته باشد؛ زيرا پيامبر صلي الله عليه وآله از روي هوا و هوس سخن نميگويد و سخن او وحي است، از جانب خداوند ]= ما ينطق عن الهوي ان هو الا وحي يوحي...[، البته ممکن است، سنّت حاوي چيزي باشد که مخالف يا موافق با قرآن نباشد، به اين معنا که ممکن است، ناظر به آموزهاي باشد که قرآن از آن ساکت است... . به روي طبق صريح حديث پيشگفته هر حديثي ميبايست موافق با قرآن باشد و معناي اين حديث صحيح است؛ حال چه سند آن صحيح باشد يا نه.»۱
آنگاه شاطبي به رواياتي استناد ميکند که در آن آمده است، صحّت احاديث را از قلبتان بجوييد که دل بهترين گواه بر صدق حديث است.۲ از نظر او اين روايات حکايت از آن دارد که مطابقت با حقّ نشان صحّت روايت است. شافعي و دارقطني از جمله عالمان ديگر اهل سنّت هستندکه احاديث عرضه را از جهت متن يا سند مخدوش دانستهاند.
شافعي ميگويد:
«اينکه ميگويند سنّت بايد بر قرآن عرضه شود و اگر موافق ظاهر آن بود، بدان عمل ميشود، در غير اين صورت به ظاهر قرآن عمل ميکنيم و حديث را رها ميکنيم، سخن موهومي است.»۳
او هم چنين بر اين باور است که حديث عرضه را هيچ از راويان قابل اعتماد در نگاشتههاي خرد و کلان خود نياوردهاند.۴ دارقطني پس از نقل روايت عرضه به نقل از علي بن ابيطالب از پيامبر صلي الله عليه وآله سند آن را موهوم دانسته۵ و در جايي ديگر؛ پس از نقل روايتي از پيامبر
1.. همان.
2.. همان، ص۶۸۲.
3.. اختلاف الحديث، ص۳۳.
4.. الرسالة، ص۲۲۴ – ۲۲۵.
5.. سنن دارقطني، ج۴، ص۱۳۴.