در اين زمينه که در سند آن صالح بن موسي آمده، حديث را ضعيف و غيرقابل استناد دانسته است.۱
در برابر اين مخالفتها بايد اذعان کرد که شماري از محدّثان با نقل احاديث عرضه بدون تعليق و اعلام ضعف سندي يا متني آن، بر آن صحّه گذاشتهاند و شماري از فقيهان و اصوليان اهل سنّت از احاديث عرضه به عنوان دليلي بر مدّعاهاي خود استفاده کرده يا در برخورد به اشکال ناقدان که به اين احاديث استناد کردهاند، بدون اعلام مردود دانستن احاديث عرضه و پذيرش ضمني آنها، به نقد ديدگاههاي ناقدان پرداختهاند؛ به عنوان مثال، خطيب بغدادي در کتاب الکفاية في علم الرواية در فصلي با عنوان «باب في وجوب اطراح المنکر و المستحيل من الاحاديث» يکي از مضامين احاديث عرضه را به عنوان يکي از ملاکهاي شناخت احاديث منکر و محال آورده است.۲
ابوبکر سرخسي در بررسي اين نکته که هر شرط مخالف قرآن باطل است، به حديث نبوي استناد کرده که در آن آمده است: «هر حديث مخالف قرآن باطل است.»۳ او در تبيين معناي حديث: «کل شرط في کتاب الله تعالي فهو باطل و کتاب الله أحق» چنين آورده است:
«مقصود هر شرطي است که مخالف قرآن است، نه اينکه هر شرطي که عين آن در قرآن نباشد، مردود است؛ زيرا عين اين حديث در قرآن نيست.»۴
آنگاه اين روايت نبوي را آورده است:
«تکثر الاحاديث لکم بعدي فاذا روي لکم عني حديث فاعرضوه علي کتاب الله فما وافقه فاقبلوه و اعلموا انّه مني و ما خالفه فردّوه و اعلموا اني منه بري.»۵
سرخسي در دفاع از مضمون حديث عرضه چنين آورده است:
«... زيرا قرآن يقيني است، در حالي که در اتصال حديث به پيامبر صلي الله عليه وآله شبهه است و در دَوَران عمل ميان يقين و شک، يقين مقدّم است و آنچه جاي شک و شبهه
1.. همان.
2.. همان، ص۱۳۳.
3.. الکفاية في علم الدراية، ص۴۶۹ ـ ۴۷۰.
4.. اصول السرخسي، ج۱، ص۳۶۴.
5.. همان، ص۳۶۵.