نمونههاي نقل شده از تفسير الميزان ايشان روايات پايانپذيري عذاب کافران را به خاطر مخالفت با آيات قرآن مردود دانسته است.۱
در اين بين گروهي از محقّقان با عطف توجّه به تفاوت مخالفت يا عدم موافقت روايات با قرآن بر عنوان مخالفت پاي فشردهاند. آيتالله خويي در تبيين معيارها بر عنوان مخالفت با کتاب و سنّت تأکيد کرده است.۲ آيتالله سبحاني از قرآن با عنوان معيار مخالفت با قرآن ياد کرده و توضيح داده است که بر اساس مفاد روايات عرضه، آنچه که مانع پذيرش روايات است، مخالفت آنها با قرآن است، نه عدم موافقت. عبارت ايشان چنين است:
«و المراد من عرض الحديث على الكتاب هو إحراز عدم المخالفة لا الموافقة؛ اذ ليست الثانية شرطاً فى حجيّة الحديث و انما المخالفة مسقطة له عن الحجية و على ذلک يكون الشرط عدم المخالفة للكتاب.»
«مراد از عرضهي حديث بر قرآن، احراز عدم مخالفت آن با قرآن است؛ زيرا موافقت حديث با قرآن، شرط حجيّت حديث نيست و تنها نقش مخالفت، ساقط شدن حديث از حجيّت است؛ بنابراين، آنچه شرط است، عدم مخالفت حديث با قرآن است.»۳
آيتالله جوادي آملي نيز در اينباره چنين ابراز عقيده كرده و آوردهاند:
«هدف از عرض سنّت بر قرآن براي ارزيابي سنّت اين نيست كه سنّت موافق با قرآن باشد، چون موافقت با قرآن شرط نيست؛ بلكه مخالف با آن مانع اعتبار است؛ پس منظور از عرض كه سنّت قطعي ضرورت آن را تبيين ميكند، احراز عدم مخالفت است.»۴
1.. الميزان، ج۱۱، ص۴۱.
2.. ر.ک: اجود التقريرات، ج۱، ص۵۰۵ – ۵۰۶؛ محاضرات في اصول الفقه، ج۲، ص۱۰۷؛ مصباح الاصول، ج۳، ص ۴۰۷ – ۴۰۸.
3.. الحديث النبوي بين الرواية و الدراية، ص۵۵.
4.. تفسير تسنيم، ج۱، ص۱۳۷ـ ۱۳۸.