اعتبار و صحّت حديث ميشود، صحّت طريق به اصل و کتاب نيز موجب اعتبار اصل و کتاب ميشود؛ چنانکه ضعف سند حديث موجب ضعف حديث ميشود، ضعف طريق به اصل و کتاب نيز موجب بياعتباري اصل و کتاب ميشود.
ب) شيوههاي مختلف تحمّل و نقل حديث دقيقاً دربارهي کتابها نيز بهکار گرفته شدهاند؛ زيرا اصحاب حديث به خاطر حفظ اصول و کتابها از تحريف و تلف، محتواي آنها را به شيوههاي گوناگون و قابل اعتماد فرا گرفته و به ديگران انتقال ميدادهاند.
ج) چنانکه سند حديث با مشکلاتي مانند ارسال، سقط(افتادگي) و تصحيف مواجه است، در طريق به اصل و کتاب نيز چنين اتّفاقي ميافتد.
د) صحّت طريق دليل بر وثاقت ذيالطريق نيست؛ چنانکه ضعف طريق دليل بر ضعف ذيالطريق نيست؛ بهعنوان مثال، اگر طريق شيخ طوسي يا شيخ صدوق به محمّد بن سنان صحيح بود، نميتواند دليل بر وثاقت محمّد بن سنان باشد؛ چنانکه اگر طريق اين دو بزگوار به زراره ضعيف بود، دليل بر ضعيف بودن زراره نيست. علّامه تستري با اشاره به اين نکته مينويسد: «فان الطريق غير ذيالطريق فکم ثقة طريقه ضعيف و کم ضعيف طريقه صحيح.»۱
طريق شيخ در «الفهرست»
يکي از انگيزههاي شيخ طوسي در تأليف کتاب الفهرست يادآوري آثار علمي راويان و اصحاب ائمّه عليهم السلام و معرّفي تصنيفات شيعه بوده است.
وي در مقدّمه کتاب مينويسد:
«گروهي از اصحاب ما از بزرگان اماميه که صاحب تصنيف و تأليف بودند، به فهرستنگاري و ثبت تأليفات و آثار علمي پيشينيان برآمدند؛ ولي کار جامع و کاملي در اين زمينه انجام نگرفته است و نيافتم کسي را که به صورت مستوفي به جمعآوري و فهرست نمودن مصنّفات و اصول اصحاب ائمّه عليهم السلام پرداخته باشد؛ مگر آنچه را که احمد بن حسين بن عبيدالله (معروف به ابنغضائري) انجام داده است؛ زيرا ايشان با نوشتن دو کتاب که در يکي به معرّفي مصنّفات
1.. قاموسالرجال، ج۱، ص۱۹۰، رقم۱۱۰.