گذر عمر در آیینهی نهج البلاغه و آموزههای مشترک در شعر حافظ
سال
1396 / شماره پیاپی
16 /
صفحه
1-24
چکیده :
توجه به مضمون گذر عمر در نهج البلاغه و شواهد و مضامین مشترک آن در شعر شاعران، به عنوان ترجمانی دلنشین و مجلایی لطیف و شاعرانه برای این موضوع، میتواند از برجسته ترین عوامل زدودن غفلت و بیداری و پویایی انسان به شمار آید. از میان خیل شاعران شیرین سخن، شعر حافظ که خود را دلباخته شحنه نجف میداند، دارای لطفی دیگر است.
به تعبیر امیر بیان علیه السلام، نَفَسهای انسان گامهای او به سوی مرگ است؛ «نفس المرء خطاه الی اجله»؛[i] بنابر این غفلت از سرمایه بی بدیل لحظههای عمر، زیانی جبران ناپذیر در پی خواهد داشت؛ توجه به این حقیقت، نحوه ی نگرش انسان را به حیات، واقعی و متناسب با هدف آفرینش او می سازد و آثاری سازنده و شگرف در نیک بختی وی دارد.
لازمهی تبیین این موضوع، توجه به عوامل مهمی است، که ارتباط تنگاتنگ با مسأله «گذر عمر» دارد. از این رو پژوهش حاضر تحت عناوین: «گذار پرشتاب عمر»، «یاد مرگ»، «عبرت از پیشینیان»، «گذرگاه پرآشوب دنیا»، «حسرت و اندوه بر عمر از دست رفته»، و «بهرهگیری از عمر باقی مانده»، از دیدگاه امیرمؤمنان علیه السلام در نهجالبلاغه به این موضوع پرداخته، و ذیل هر مبحث، ابیاتی از حافظ که در عباراتی لطیف و شاعرانه بیانگر مضمونی مشترک است، گزینش و ارائه گردیده است.
کلیدواژههای مقاله :دنیا؛ عمر؛ گذر؛ عبرت؛ مرگ؛ نهج البلاغه؛ حافظ