احادیث داستانی بیعت اول و دوم عقبه

ماجرای بیعت اول و دوم عقبه به اختصار در این حدیث آمده است.

المناقب لابن شهر آشوب:

فَلَمّا تُوُفِّی أبو طالِبٍ خَرَجَ [رَسولُ اللّهِ(ص)] إلَی الطّائِفِ وأَقامَ فیهِ شَهرا، وکانَ مَعَهُ زَیدُ بنُ الحارِثِ، ثُمَّ انصَرَفَ إلی مَکةَ، ومَکثَ فیها سَنَةً وسِتَّةَ أشهُرٍ فی جِوارِ مُطعِمِ بنِ عَدِی، وکانَ یدعُو القَبائِلَ فِی المَواسِمِ، فَکانَت بَیعَةُ العَقَبَةِ الاُولی بِمِنی، فَبایعَهُ خَمسَةُ نَفَرٍ مِنَ الخَزرَجِ وواحِدٌ مِنَ الأَوسِ ـ فی خُفیةٍ مِن قَومِهِم ـ بَیعَةَ النِّساءِ، وهُم: جابِرُ بنُ عَبدِ اللّهِ، وفِطنَةُ بنُ عامِرِ بنِ حِزامٍ، وعَوفُ بنُ الحارِثِ، وحارِثَةُ بنُ ثَعلَبَةَ، ومَرثَدُ بنُ الأَسَدِ، وأبو اُمامَةَ ثَعلَبَةُ بنُ عَمرٍو، ویقالُ: هُوَ أسعَدُ بنُ زُرارَةَ. فَلَمَّا انصَرَفوا إلَی المَدینَةِ وذَکرُوا القِصَّةَ وقَرَؤُوا القُرآنَ صَدَّقوهُ.

وفِی السَّنَةِ القابِلَةِ ـ وهِی العَقَبَةُ الثّانِیةُ ـ أنفَذوا مَعَهُم سِتَّةً اُخری بِالسَّلامِ وَالبَیعَةِ، وهُم: أبُو الهَیثَمِ بنُ التَّیهانِ، وعُبادَةُ بنُ الصّامِتِ، وذَکوانُ بنُ عَبدِ اللّهِ، ونافِعُ بنُ مالِک بنِ العَجلانِ، وعَبّاسُ بنُ عُبادَةَ بنِ نَضلَةَ، ویزیدُ بنُ ثَعلَبَةَ حَلیفٌ لَهُ، ویقالُ: مَسعودُ بنُ الحارِثِ، وعُوَیمُ بنُ ساعِدَةَ حَلیفٌ لَهُم. ثُمَّ أنفَذَ النَّبِی(ص) مَعَهُمُ ابنَ عَمِّهِ مُصعَبَ بنَ هاشِمٍ، فَنَزَلَ دارَ أسعَدَ بنِ زُرارَةَ، فَاجتَمَعوا عَلَیهِ وأَسلَمَ أکثَرُهُم، إلّا دارَ اُمَیةَ بنِ زَیدٍ وحَطَمَةَ ووائِلٍ وواقِفٍ، فَإِنَّهُم أسلَموا بَعدَ بَدرٍ واُحُدٍ وَالخَندَقِ.

وفِی السَّنَةِ القابِلَةِ کانَت بَیعَةُ الحارِثِ؛ کانوا مِنَ الأَوسِ وَالخَزرَجِ سَبعینَ رَجُلاً وَامرَأَتَینِ، وَاختارَ(ص) مِنهُم اثنَی عَشَرَ نَقیبا؛ لِیکونوا کفَلاءَ قَومِهِ، تِسعَةً مِنَ الخَزرَجِ وثَلاثَةً مِنَ الأَوسِ، فَمِنَ الخَزرَجِ أسعَدُ وجابِرٌ وَالبَراءُ بنُ مَعرورٍ وعَبدُ اللّهِ بنُ حِزامٍ وسَعدُ بنُ عُبادَةَ وَالمُنذِرُ بنُ قَمَرٍ وعَبدُ اللّهِ بنُ رَواحَةَ وسَعدُ بنُ الرَّبیعِ، ومِنَ القَواقِلِ عُبادَةُ بنُ الصّامِتِ، ومِنَ الأَوسِ أبو الهَیثَمِ واُسَیدُ بنُ خُضَیرٍ وسَعیدُ بنُ خَیثَمَةَ.[۱]

المناقب، ابن شهرآشوب:

چون ابو طالب در گذشت، [پیامر خدا(ص)] به طائف رفت و یک ماه در آن جا ماند ـ و زید بن حارث نیز با ایشان بود ـ و سپس به مکه باز آمد، و یک سال و شش ماه در مکه در پناه مُطعِم بن عَدی بود و در موسم ها، قبایل را دعوت می کرد. پس، نخستین بیعت عَقَبه در مِنا صورت گرفت. در این بیعت، پنج تن از خزرج و یک تن از قبیله اوس، پنهان از قوم خویش، با ایشان بیعت زنانه کردند. آنان، عبارت اند از: جابر بن عبد اللّه، فِطنة بن عامر بن حِزام، عوف بن حارث، حارثة بن ثعلبه، مرثد بن اسد، ابو امامه ثعلبة بن عمرو، و به قولی: اسعد بن زراره.

چون این عدّه به مدینه باز گشتند و داستان را [برای مردمشان] گفتند و از قرآن خواندند، به آن ایمان آوردند.

سال بعد، یعنی عقبه دوم، شش تن دیگر را با پیام صلح و بیعت، همراه آن عدّه فرستادند. این شش تن، عبارت بودند از: ابو هیثم بن تیهان، عبادة بن صامت، ذکوان بن عبد اللّه، نافع بن مالک بن عجلان، عبّاس بن عبادة بن نضله، یزید بن ثعلبه، هم پیمان او، و به قولی: مسعود بن حارث و عُوَیم بن ساعده هم پیمان آنان. پس از بیعت، پیامبر(ص) پسرعمویش مصعب بن هاشم را با ایشان به مدینه فرستاد و او در منزل اسعد بن زُراره اقامت گزید، و اهل مدینه به نزد او گرد آمدند و بیشترشان مسلمان شدند، مگر خانه امیة بن زید و حَطَمه و وائل و واقف. اینان، پس از بدر و احد و خندق، اسلام آوردند.

سال بعد، بیعت حارث صورت گرفت. در این بیعت، هفتاد مرد و دو زن از اوس و خزرج، حاضر بودند. پیامبر(ص) از میان آنان، دوازده نقیب برگزید تا نمایندگان قوم خویش باشند: نُه تن از خزرج و سه تن از اوس. از خزرج: اسعد و جابر و براء بن معرور و عبد اللّه بن حِزام و سعد بن عباده و منذر بن قمر و عبد اللّه بن رواحه و سعد بن ربیع، و از قَواقل،[۲]عبادة بن صامت، و از اوس، ابو هیثم و اُسَید بن خُضَیر و سعید بن خیثمه.


[۱]. المناقب لابن شهر آشوب: ج ۱ ص ۱۷۴، بحار الأنوار: ج ۱۹ ص ۱۵ ح ۷، دانشنامه قرآن و حدیث، ج ۱۶، ص ۳۸۶.

[۲]. قَواقِل، قومی از خزرج اند. در وجه تسمیه آنها گفته اند که چون کسی به آنان پناهنده می شد، نیزه ای به او می دادند و می گفتند: «قَوقِل حیث شئت»؛ یعنی: با آن هر جا که خواستی، برو! آزادی.