احادیث داستانی تواضع پیامبر اکرم(ص)

هنگامی که فرشته ای به رسول خدا(ص) عرضه داشت: «می خواهی پیامبر و بنده باشی، یا پیامبر و شاه؟» تواضع و بندگی را ترجیح داد.

مسند أبی یعلی عن عائشة:

قالَ رَسولُ اللّهِ(ص): جاءَنی مَلَک... فَقالَ: إنَّ ربَّک یقرَأُ عَلَیک السَّلامَ، ویقولَ لَک: إن شِئتَ نَبِیا عَبدا، وإن شِئتَ نَبِیا مَلِکا؟ قالَ: فَنَظَرتُ إلی جِبریلَ، قالَ: فَأَشارَ إلَی أن ضَع نَفسَک، قالَ: فَقُلتُ: نَبِیا عَبدا. فَکانَ رَسولُ اللّهِ(ص) بَعدَ ذلِک لا یأکلُ مُتَّکئا، یقولُ: آکلُ کما یأکلُ العَبدُ، وأجلِسُ کما یجلِسُ العَبدُ.[۱]

مُسنَدُ أبی یعلی ـ به نقل از عایشه ـ:

پیامبر خدا فرمود: «فرشته ای نزد من آمد... و گفت: پروردگارت به تو سلام می رساند و می فرماید: می خواهی پیامبر و بنده باشی، یا پیامبر و شاه؟ من به جبرئیل نگاه کردم. به من اشاره کرد که: تواضع کن. پس گفتم: پیامبر و بنده».

از آن پس، پیامبر خدا در حال تکیه دادن غذا نمی خورد و می فرمود: «من، بنده وار غذا می خورم و بنده وار می نشینم».


[۱]. مسند أبی یعلی: ج ۴ ص ۴۴۲ ح ۴۸۹۹، دانشنامه قرآن و حدیث ج ۴ ص ۴۱۶.