احادیث داستانی تواضع امام حسین(ع)

امام حسین(ع) دعوت بردگان را پذیرفت و خود نیز آنها را به منزل دعوت کرد.

تاریخ دمشق عن محمّد بن عمرو بن حزم:

مَرَّ الحُسَینُ بِمَساکینَ یأکلونَ فِی الصُّفَّةِ فَقالوا: الغَداءَ، فَنَزَلَ وقالَ: إنَّ اللّهَ لا یحِبُّ المُتَکبِّرینَ، فَتَغَدّی مَعَهُم ثُمَّ قالَ لَهُم: قَد أجَبتُکم فَأَجیبونی. قالوا: نَعَم. فَمَضی بِهِم إلی مَنزِلِهِ، فَقالَ لِلرَّبابِ: أخرِجی ما کنتِ تَدَّخِرینَ.[۱]

تاریخ دمشق ـ به نقل از محمّد بن عمرو بن حزم ـ:

امام حسین(ع) بر گروهی از مساکین گذشت که بر سکو[ی مسجد] غذا می خوردند. آنها به امام(ع)، غذا تعارف کردند. ایشان فرود آمد و فرمود: «خداوند، متکبّران را دوست ندارد». پس با آنها غذا خورد. سپس به آنها فرمود: «من دعوت شما را پذیرفتم؛ شما هم دعوت مرا بپذیرید».

گفتند: باشد.

امام(ع) آنها را با خود به منزلش برد و به رباب فرمود: «آنچه را ذخیره کرده ای، بیرون بیاور».

[۱]. تاریخ دمشق: ج ۱۴ ص ۱۸۱، دانشنامه قرآن و حدیث، ج ۱۰، ص ۱۴۸.