رهبر معظم انقلاب در ابتدای جلسه درس خارج فقه اول دی به بیان و شرح حدیثی درباره رجحان و برتری مؤمنانی پرداختند که بدون دیدن پیامبر(ص) به ایشان ایمان میآورند.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثارحضرت آیتالله العظمی خامنهای، رهبر معظم انقلاب در ابتدای جلسه درس خارج فقه روز یکشنبه ۱۳۹۸/۱۰/۰۱ به بیان و شرح حدیثی درباره رجحان و برتری مؤمنانی که بدون دیدنپیامبر اعظم صلیالله علیه و آله و سلمبه ایشان ایمان میآورند نسبت به صحابه پرداختند که متن آن به شرح ذیل است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین
آن کسانی که آن وجود نورانی را ندیدهاند، آن معجزات را ندیدهاند، ...، در عین حال به او ایمان آوردهاند و وظایف شرعیشان را انجام دادهاند و جهاد در راه خدا هم کردهاند، معلوم است که از شما افضلند؛ درست است؛ مقتضای عقل و قاعده هم همین است.
اَخبَرَنا اَبُو الحَسَنِ مُحَمَّدُ بنُ مُحَمَّدِ بنِ مُحَمَّدِ بنِ مَخلَدٍ قالَ: حَدَّثَنا اَبو جَعفَرٍ مُحَمَّدُ بنُ عَمرِو بنِ البَختَریِّ الرَّزّازُ اِملاءً فِی السَّنَةِ المُقَدَّمِ ذِکرُها قالَ: حَدَّثَنا سَعدانُ بنُ نَصرٍ قالَ: حَدَّثَنا مُحَمَّدُ بنُ مُصعَبٍ القِرقِسانیُّ قالَ: حَدَّثَنا الاَوزاعیُّ، عَن اَسیدِ بنِ خالِدِ بنِ دُرَیکٍ، عَن عَبدِ اللهِ بنِ مُحَیریزٍ قالَ: قُلتُ لِرَجُلٍ مَن اَصحابُ النَّبیّ (صَلَّى اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) -قَالَ الاَوزاعیُّ: حَسِبتُ اَنا اَنَّهُ یُکَنّى اَبا جُمُعَةٍ- حَدِّثنا حَدیثاً سَمِعتَهُ مِن رَسولِ اللهِ (صَلَّى اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) قالَ: لَاُحَدِّثَنَّکَ حَدیثاً جَیِّداً: تَغَدَّینا یَوماً مَعَ رَسولِ اللهِ (صَلَّى اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) وَ مَعَنا اَبو عُبَیدَةَ بنُ الجَرّاحِ فَقُلنا: یا رَسولَ اللهِ هَل اَحَدٌ خَیرٌ مِنّا، اَسلَمنا مَعَکَ وَ جاهَدنا مَعَکَ قالَ: بَلى قَومٌ مِن اُمَّتی یَأتونَ مِن بَعدِکُم فَیُؤمِنونَ بی.(۱)
عن عبدالله بن مُحَیریز قُلتُ لِرَجُلٍ مَن اَصحابُ النَّبیّ (صَلَّى اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) -قَالَ الاَوزاعیُّ: حَسِبتُ اَنا اَنَّهُ یُکَنّى اَبا جُمُعَةٍ- حَدِّثنا حَدیثاً سَمِعتَهُ مِن رَسولِ اللهِ (صَلَّى اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه)
شخص [عبدالله بنمحیریز] فرصت پیدا کرده، دستش به یکی از اصحاب پیغمبر -که اوزاعی میگوید گمان میکنم این شخصی که از او نقل میکند، کنیهاش اباجمعه بود- رسیده و میخواهد استفاده کند؛ میگوید: یک حدیثی که از پیغمبر شنیدی را برای ما نقل کن.
قالَ: لَاُحَدِّثَنَّکَ حَدیثاً جَیِّداً: تَغَدَّینا یَوماً مَعَ رَسولِ اللهِ (صَلَّى اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) وَ مَعَنا اَبو عُبَیدَةَ بنُ الجَرّاحِ فَقُلنا: یا رَسولَ اللهِ هَل اَحَدٌ خَیرٌ مِنّا، اَسلَمنا مَعَکَ وَ جاهَدنا مَعَکَ
آن صحابی گفت که یک حدیث خوبی برایتان نقل میکنم؛ یک روز مثلاً صبحانه یا ناهار در خدمت حضرت بودیم و غذا خوردیم؛ ابوعبیده که جزو رجال معروفِ دوروبرِ پیغمبر بود [حضور داشت و گفتیم:] شما کسی بهتر از ما هم میشناسید؟ اوّل که به تو ایمان آوردیم، اسلام را اختیار کردیم؛ بعد هم که با تو آمدیم و جنگ کردیم؛ بهتر از این چه میشود؟ شما کسی بهتر از ما را سراغ دارید؟
قالَ: بَلى قَومٌ مِن اُمَّتی یَأتونَ مِن بَعدِکُم فَیُؤمِنونَ بی
پیغمبر (صلّی الله علیه و آله) فرمودآن کسانی که به من ایمان میآورند، در حالی که من را ندیدهاند، از شما افضلند. در دعای سمات میخوانید که«وَ آمَنّا بِهِ وَ لَم نَرَهُ صِدقاً وَ عَدلاً»؛(۲) یعنی به پیغمبر ایمان آوردیم -«صِدقاً وَ عَدلاً» قید «آمَنّا» است- در حالی که پیغمبر را ندیدهایم. آن کسانی که آن وجود نورانی را ندیدهاند، آن معجزات را ندیدهاند، آن تأثیرِ نَفَس را ندیدهاند، آن کسانی آن تجسّم توحید، تجسّم اخلاق، تجسّم فضیلت، تجسّم همهی آرزوهایی را که ممکن است به ذهنِ برترینِ انسانها برسد -که رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله) بود- ندیدهاند، در عین حال به او ایمان آوردهاند و وظایف شرعیشان را انجام دادهاند و جهاد در راه خدا هم کردهاند، معلوم است که از شما افضلند؛ درست است؛ مقتضای عقل و قاعده هم همین است.
امام (رضوان الله علیه) فرمودند این کسانی که امروز هستند، از اصحاب پیغمبر، یا بالاترند یا کمتر نیستند؛(۳) واقعش همین است. آن جوانِ مؤمنِ مخلصی که از همهی لذّات زندگی، از همهی آرزوهای جوانی، از همهی شهوات، خواستهها، از زندگیِ راحت، از پدر و مادر، از همسر، از فرزند چشم میپوشد، میرود در راه خدا جهاد [میکند] -حالا یا در جبهههای دفاع مقدّس، مثل آن دورانها، یا در جبههی دفاع از حرم، مثل زمان ما، یا دفاع از امنیّت، فرق نمیکند- از آنها بالاترند. قدر این حالت را باید دانست؛ و قدردانیاش هم به این است که واقعاً و حقیقتاً آن جوری که از ما توقّع هست عمل کنیم؛ بخصوص ما عمّامهایها که خب مرجعِ دینِ مردم محسوب میشویم و دینشان را از ما میخواهند سؤال کنند، تقیّد به دین داشته باشیم. و اگر ماها از جهت تقوا و پرهیزکاری و ورع از محارم و بیرغبتی به جلوههای مادّیِ دنیا و زیباییهای دنیا و مانند اینها، تقیّد را به خودمان تحمیل کنیم و وادار کنیم خودمان را به این معنا، مسلّماً بهتر از آنها هستیم.
۱) امالی طوسی، مجلس چهاردهم، ص ۳۹۱؛ «عبداﷲبنمحیریز گفته است: به مردی از اصحاب پیامبر -که اوزاعی [از راویان این حدیث] گفته گمان میکنم که کنیهاش ابوجمعه بود- گفتم حدیثی از رسول خدا که خودت آن را شنیده باشی برایمان بگو. او گفت حدیثی خوب برایتان خواهم گفت: روزی با رسول خدا صبحانه میخوردیم و ابوعبیدةبنجرّاح هم با ما بود که گفتیم: آیا مردمانی بهتر از ما هستند، حال آنکه به تو اسلام آوردیم و به همراهت جنگیدیم؟ ایشان فرمود: آری! گروهی از امّتم پس از شما میآیند که [ندیده] به من ایمان میآورند.»
۲) مصباح المتهجّد، ج ۱، ص ۴۱۹
۳) صحیفهی امام، ج ۲۱، ص ۴۱۰ (با اندکی تفاوت)