احادیث داستانی عنایت های خاص الهی به پیامبر اسلام(ص) و امت او

هفت چیز اختصاصی خداوند به پیامبر اسلام(ص) و امت او در این حدیث آمده است.

الإمام الحسن(ع):

جاءَ نَفَرٌ مِنَ الیهودِ إلی رَسولِ اللّهِ(ص) فَسَأَلَهُ أعلَمُهُم عَن أشیاءَ، فَکانَ فیما سَأَلَهُ: أخبِرنا عَن سَبعِ خِصالٍ أعطاک اللّهُ مِن بَینِ النَّبِیینَ، وأعطی اُمَّتَک مِن بَینِ الاُمَمِ؟

فَقالَ النَبِی(ص): أعطانِی اللّهُ عز و جل: فاتِحَةَ الکتابِ، وَالأَذانَ، وَالجَماعَةَ فِی المَسجِدِ، ویومَ الجُمُعَةِ، وَالصَّلاةَ عَلَی الجَنائِزِ، وَالإِجهارَ فی ثَلاثِ صَلَواتٍ، وَالرُّخصَةَ لِاُمَّتی عِندَ الأَمراضِ وَالسَّفَرِ، وَالشَّفاعَةَ لِأَصحابِ الکبائِرِ مِن اُمَّتی.

قالَ الیهودِی: صَدَقتَ یا مُحَمَّدُ، فَما جَزاءُ مَن قَرَأَ فاتِحَةَ الکتابِ؟ فَقالَ رَسولُ اللّهِ(ص): مَن قَرَأَ فاتِحَةَ الکتابِ أعطاهُ اللّهُ عز و جل بِعَدَدِ کلِّ آیةٍ نَزَلَت مِنَ السَّماءِ ثَوابَ تِلاوَتِها. وأَمَّا الأَذانُ فَإِنَّهُ یحشَرُ المُؤَذِّنونَ مِن اُمَّتی مَعَ النَّبِیینَ وَالصِّدِّیقینَ وَالشُّهَداءِ وَالصّالِحینَ. وأمَّا الجَماعَةُ فَإِنَّ صُفوفَ اُمَّتی فِی الأَرضِ کصُفوفِ المَلائِکةِ فِی السَّماءِ، وَالرَّکعَةُ فِی جَماعَةٍ أربَعٌ وعِشرونَ رَکعَةً، کلُّ رَکعَةٍ أحَبُّ إلَی اللّهِ عز و جل مِن عِبادَةِ أربَعینَ سَنَةً. وأمّا یومُ الجُمُعَةِ فَإِنَّ اللّهَ یجمَعُ فیهِ الأَوَّلینَ وَالآخِرینَ لِلحِسابِ، فَما مِن مُؤمِنٍ مَشی إلَی الجَماعَةِ إلّا خَفَّفَ اللّهُ عز و جل عَلَیهِ أهوالَ یومِ القِیامَةِ ثُمَّ یجازیهِ الجَنَّةَ. وأمَّا الإجهارُ فَإِنَّهُ یتَباعَدُ مِنهُ لَهَبُ النّارِ بِقَدرِ ما یبلُغُ صَوتُهُ، ویجوزُ عَلَی الصِّراطِ، ویعطَی السُّرورَ حَتّی یدخُلَ الجَنَّةَ. وأمَّا السّادِسُ فَإِنَّ اللّهَ عز و جل یخَفِّفُ أهوالَ یومِ القِیامَةِ لِاُمَّتی کما ذَکرَ اللّهُ فِی القُرآنِ، وما مِن مُؤمِنٍ یصَلّی عَلَی الجَنائِزِ إلّا أوجَبَ اللّهُ لَهُ الجَنَّةَ إلّا أن یکونَ مُنافِقا أو عاقّا. وأمّا شَفاعَتی فَفی أصحابِ الکبائِرِ ما خَلا أهلَ الشِّرک وَالظُّلمِ. قالَ: صَدَقتَ یا مُحَمَّدُ، وأنَا أشهَدُ أن لا إلهَ إلَا اللّهُ، وأنَّک رَسولُهُ خاتَمُ النَّبِیینَ وإمامُ المُتَّقینَ ورَسولُ رَبِّ العالَمینَ.

فَلَمّا أسلَمَ وحَسُنَ إسلامُهُ أخرَجَ رِقّا أبیضَ فیهِ جَمیعُ ما قالَ النَّبِی(ص) وقالَ: یا رَسولَ اللّهِ، وَالَّذی بَعَثَک بالحَقِّ نِبِیا مَا استَنسَختُها إلّا مِنَ الأَلواحِ الَّتی کتَبَ اللّهُ عز و جل لِموسَی بنِ عِمرانَ.[۱]

امام حسن(ع):

جمعی از یهود نزد پیامبر خدا(ص) آمدند. عالم ترینِ آنان، سؤالاتی از پیامبر(ص) پرسید و از جمله پرسش هایش این بود: آن، کدام هفت چیز است که خداوند از میان پیامبران به تو داد و از میان امّت ها به امّت تو؟

پیامبر(ص) فرمود: «خداوند عز و جل به من، فاتحة الکتاب را بخشید و اذان را و [نماز] جماعت در مسجد و روز جمعه را و نماز خواندن بر جنازه را و خواندن سه نماز با صدای بلند را و رخصت به امّتم در اوقات بیماری و سفر را و شفاعت کردن آن دسته از امّتم را که مرتکب گناه کبیره شده اند».

یهودی گفت: درست گفتی، ای محمّد! ثواب کسی که «فاتحة الکتاب» را بخوانَد، چیست؟

پیامبر خدا فرمود: «کسی که فاتحة الکتاب را بخواند، خداوند عز و جل به شمارِ هر آیه ای که از آسمان نازل شده است، ثواب تلاوت آن را به او عطا می فرماید.

امّا اذان: اذان گویانِ امّت من با پیامبران و صدّیقان و شهیدان و درستکاران، محشور می شوند.

امّا جماعت: صف های امّت من، در زمین، همانند صف های فرشتگان در آسمان است و هر رکعت نماز با جماعت، [معادلِ] بیست و چهار رکعت است و هر رکعتی نزد خداوند عز و جل محبوب تر از عبادت چهل سال است.

امّا روز جمعه: خداوند، در این روز، اوّلین و آخرینِ خلایق را برای حسابرسی گِرد می آورد. پس هیچ مؤمنی نیست که به سوی جماعت[۲]برود، مگر آن که خداوند عز و جل، وحشت های روز قیامت را برای او آسان می سازد. سپس، بهشت را به او پاداش می دهد.

امّا با صدای بلند خواندن: به اندازه فاصله ای که صدای شخص برسد، زبانه آتش از او دور می گردد و از صراط می گذرد و شادمانی به او داده می شود تا آن که به بهشت در آید.

امّا ششمین: خداوند عز و جل، چنان که در قرآن فرموده است، هراس های روز قیامت را برای امّتم آسان می گردانَد. و هیچ مؤمنی نیست که بر جنازه ها نماز بخواند، جز آن که خداوند، بهشت را بر او واجب می سازد، مگر آن که منافق یا عاقّ والدین باشد.

امّا شفاعتم: برای کسی است که مرتکب کبائر شود، به استثنای اهل شرک و ستم».

یهودی گفت: درست گفتی، ای محمّد! من، گواهی می دهم که معبودی جز خداوند یکتا نیست و تو پیامبرِ او و خاتمِ پیامبران و پیشوای پرهیزگاران و فرستاده خداوندگار جهانیان هستی.

پس از آن که اسلام آورد، پوست نازک سفیدی را درآورد که همه آنچه پیامبر(ص) گفته بود، در آن [نوشته شده] بود و گفت: ای پیامبر خدا! سوگند به آن که تو را به حق به پیامبری برانگیخت، من، این را از الواحی که خداوند عز و جل برای موسی بن عمران(ع) نوشته است، رونویسی کرده ام.


[۱]. الخصال: ص ۳۵۵ ح ۳۶، دانشنامه قرآن و حدیث، ج ۷، ص ۱۴۸.

[۲]. ظاهرا درست آن، چنان که در الاختصاص و بحار الأنوار آمده، «جمعه» باشد.